۱۴۰۳ سي و يکم فروردين - 02:08 ب.ظ

تقویم موسیقی - درگذشت ابو القاسم عارف قزوینی - 1 بهمن ماه



ابو القاسم عارف قزوینی
زمینه فعالیت : تصنیف ساز ، خواننده و شاعرزادروز : 1259درگذشت : 1312/11/01

وی در قزوین متولد شد. پدرش «ملاهادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خرازی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد. عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام «خانم بالا» عشق و علاقه پیدا کرد و با او پنهانی ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی... را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.
میان سالی و مشروطه عارف در سال ۱۳۱۶ ه. ق به تهران آمد، در سال ۱۳۲۳ در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد. در سال ۱۳۳۵ یکی از دوستان عارف به نام «عبدالرحیم خان» خودکشی کرد و عارف بر اثر این به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافی او را برای مداوا به بغداد برد. پس از چندی با شروع جنگ جهانی اول همراه نظام السلطنه به استانبول رفت. وی در سال ۱۳۳۷ ه. ق به تهران بازگشت و کنسرت با شکوهی ترتیب داد. عارف به علت بیماری در سال ۱۳۰۷ جهت معالجه نزد دکتر بدیع به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماند. عارف در همدان بیمار، رنج دیده و مایوس بود و از همه جز اندک دوستانی یک دل و صمیمی کناره گرفت و انسان‌ها را شیطان و دروغگو می‌نامید. باقی‌ماندهٔ عمر را در خانه‌ای اجاره‌ای در یک قلعهٔ کوچک در درهٔ مراد بیک با یک کلفت به صورت تبعیدی و خود خواسته سکونت گزید؛ در حالی که دارایی او سه سگ و دو دست لباس کهنه بود. او در سال‌های پایانی با فقر دست به گریبان بود و اگرچه دوستان دور و نزدیک به او کمک می‌کردند، این امر به روح آزادهٔ شاعر لطمه می‌زد و او را شرمنده می‌ساخت.

آثار : تصنیف های : از خون جوانان وطن لاله دمیده– آواز دشتی ، دیدم صنمی، سرو قدی، روی چو ماهی – آواز افشاری – ۱۲۶۵ ، ای امان از فراقت امان – دستگاه شور – ۱۲۷۵ (هم‌زمان با ورود مشروطه خواهان به تهران) ، نمی‌دانم چه در پیمانه کردی – آواز افشاری ، نکنم چاره اگر دل هر جایی را – آواز افشاری – ۱۲۷۶ ، افتخار همه آفاقی و منظور منی – دستگاه سه‌گاه - (برای افتخارالسلطنه - دختر ناصرالدین شاه) ، توای تاج، تاج سر ، خسروانی – آواز افشاری – ۱۲۷۷ - (برای تاج السلطنه - دختر ناصرالدین شاه) ، هنگام می‌فصل گل و گشت چمن شد – آواز دشتی - (به مناسبت افتتاح دورهٔ دوم مجلس‌شورای‌ملی‌ایران) ، دل هوس سبزه و صحرا ندارد – آواز ابوعطا ، نه قدرت که با وی نشینم، نا طاقت که جز وی ببینم – آواز افشاری ، ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود – آواز دشتی – ۱۲۸۸ - (به مناسبت اخراج مورگان شوستر آمریکایی از ایران) ،  باد فرح بخش بهاری وزید – آواز بیات‌زند ، بلبل شوریده فغان می‌کند – دستگاه ماهور – ۱۲۸۹ ، گریه را به مستی بهانه کردم – دستگاه شور – ۱۲۸۷ ، از کفم رها شد مهار دل –آواز افشاری – ۱۲۸۸ ، ترک چشمش ار فتنه کرد راست – آواز ابوعطا – ۱۲۹۴ ، چه شورها که من به پا ز شاهناز می‌کنم – دستگاه شور – ۱۲۹۵ ، بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان – دستگاه سه‌گاه –۱۲۹۷ ، جان برخی آذربایجان باد – آواز دشتی – ۱۲۹۷ (برای آذربایجان - در جواب تفرقه افکنان) ، شانه بر زلف پریشان زده‌ای، به‌به و به – آواز دشتی –۱۲۹۷ ،  رحم‌ای خدای دادگر کردی نکردی – آواز بیات‌زند – ۱۲۹۷ ، امروزای فرشتهٔ رحمت بلا شدی – آواز افشاری – ۱۲۹۹ ، گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد – آواز دشتی – ۱۳۰۰ (به مناسبت مرگ کلنل محمد تقی‌خان پسیان) ،  تا رخت مقید نقاب است – آواز بیات‌اصفهان – ۱۳۰۱ ، ای دست حق پشت و پناهت بازآ – دستگاه شور – ۱۳۰۰(برای سید ضیا) ، گو به ساقی کز ایاغی ترکی و ماغی ، چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم – ۱۳۰۳ (به یاد ستارخان و باقر خان) ، باد خزانی زد ناگهانی، کرد آنچه دانی – دستگاه شور - ۱۳۰۳ (برای آذربایجان) .


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q