نوای فارس-محمدغلامی پور: سالهای شروع برای هر کسی با هرکاری قطعا بسیار سخت است! آینده نامفهوم و غیرقابل درکی که پیش روست ،راهی که می روی و قبل از تو خیلی ها رفته اند و موفق نشده اند و تو تصمیم داری حتما موفق شوی، شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و ... همه و همه دست به دست هم می دهند تا نسبت به همه چیز واکنش نه چندان مثبت داشته باشی! باعث می شوند تا سخت شوی و سخت تر کار کنی اما نه برای همه این طور نیست. خیلی ها همان ابتدا می روند و عطای همان کار را به لقایش می بخشند و تمام می شود همه چیز، تمام!
«نشکن دلمو» همان آهنگ معروفی که سه خواننده داشت و هر یک در رنج خاصی می خواندند و توانست در میان مردم جا باز کند، شروع خوبی برای خواننده ای بود که بعدها تمامی رقبای خود را پس زد تا بتواند در عرصه موسیقی تک تازی کند. صحبت از محسن چاوشی است.
از زمان «نشکن دلمو» و پخش آن در دنیای مجازی نزدیک به 10 سال می گذرد. 10 سالی که پر از تنش و استرس و هیجان و پر از شهرت و محبوبیت بود. اما از این میان سرگذشت برای هر کدام از این خواننده ها شکل متفاوتی را رقم زد. حامد هاکان که از همان ابتدای امر از این گروه سه نفره جدا شد و در مواردی گاه و بیگاه اخباری از او می رسید که مشغول جمع آوری آلبوم است و تصمیم به برگزاری کنسرت گرفته است و ... محسن یگانه از دیگر نفرات این گروه بود که راه خودش را جدا کرد و به سیاق خود رفت. او دیگر عضو موفق این گروه سه نفره بود که موفقیت خود را مدیون ومرهون این آهنگ معروف است.او با ارائه چندین آلبوم و برگزاری صدها کنسرت در شهرها و کشورهای مختلف توانست به اهداف خود سرو سامان بدهد و راهی را که می خواسته ادامه بدهد. موفق هم شد حال اینکه چقدر پس از این از این موفقیت بهره برداری کند بستگی به برنامه هایی دارد که ریخته است و خواهد ریخت. اما چاوشی....
محسن چاوشی همین که با آن قطعه به اوج شهرت رسید و اسمش زبان به زبان و دهان به دهان شد، آسه آسه گام برداشت تا راهی را که قرار است بپیماید به کمک تجربیات دیگران به بهترین شکل ممکن ادامه بدهد. او اما بسیار سخت قدم برداشت تا جایی که اولین آلبومش را در کمال ناباوری زمانی منتشر کرد که بسیاری از اهالی موسیقی و هوادارانش از انتشار آلبومی با صدای وی ناامید شده بودند. با این همه وی همچنان مصر بود در عین محبوبیت طرفدارانش او را نشناسند و راضی نمی شد عکسی از خود منتشر کند. اولین آلبوم وی نیز در حالی که پشت به دوربین نشسته بود و چهره اش نامشخص بود منتشر شد.
اما اینها نمی تواند دلیل موفقیت خواننده ای باشد که صدایش او را از همه خاص می کند او همیشه به دور از این هیاهوهای همیشگی کار کرده است و مخاطب دار شده است. حالا این مخاطبان قبول کرده اند که خواننده اشان کنسرت ندهد و او را با همه داشته ها و نداشته هایش قبول کرده اند. اما بازهم فشاربر روی او تیم کاری اش بسیار است که کنسرت بگذارد. حتی یکی از تهیه کنندگان مدعی شده که با وی قرارداد برگزاری کنسرت بسته است اما این نیز دلیلی نخواهد بود براینکه چاوشی راضی به برگزاری کنسرت شود.
خیلی ها نظر بر این دارند که چاوشی نمی تواند کنسرت بدهد و هر کس از دیدگاه خودش به بیان مسایلی می پردازد که این مسایل را اینجا بررسی می کنیم:
1.دسته اول کسانی هستند که فکر می کنند چاوشی خواندن بلد نیست. این دسته بر این باورند که چاوشی به هیچ وجه نمی تواند برای بیش از دونفر اجرای زنده داشته باشد و بخواند. چرا که شنیده اند این خواننده حتی توانایی برقراری ارتباط با دوستان خود بیش از 5 نفر را ندارد . اما دوستان چاوشی که از نزدیک وی را می شناسند و با وی در ارتباط هستند می دانند که چنین چیزی نیست و این دسته اشتباه فکر می کنند وحتی بارها چنین چیزی را منکر شده اند.
2.دسته دوم کسانی هستند که معتقدند یک خواننده برای کنسرت گذاشتن قبل از داشتن صدای خوب باید اعتماد به نفس داشته باشد و می گویندچاوشی از اعتماد به نفس کافی برای برگزاری کنسرت روی سنی چند هزار نفره را ندارد. اما نظر این دسته نیز رد است چرا که اگر او اعتماد به نفس نداشت هر گز آلبومهای خود را منتشر نمی کرد و سعی در برقراری ارتباط با مخاطبان خود نداشت.
3.این دسته بر این باورند که چاوشی می ترسد. او از ترس از دست دادن محبوبیت خود با برگزاری کنسرت به هیچ وجه تن به اجرای زنده نمی دهد. این ها معتقدند اگر چاوشی درصدی از اعتماد به نفس برخوردار بود قطعا به برگزاری کنسرت اقدام می کرد وگرنه چه کسی از میلیاردر شدن بدش می آید که چاوشی دومی اش باشد؟
4.این عده نیز با اعتقاد به باورهای دیگران عقیده دیگری را هم اضافه می کنند و می گویند از رویارویی با مردم وحشت دارد و می ترسد با آنها مواجه شود و چهره دیگری از خود نشان دهد و برای همین هرگز با مردم مواجه نخواهد شد. اما آنها که از نزدیک چاوشی را می شناسند می دانند که هیچ یک از این وصله ها به او نمی چسبد.
او اگر خاص است و همه هوادارانش او را بی رقیب می دانند به این دلیل است که نخواسته درگیر حاشیه شود وبه هیچ وجه هم درگیر مسایل مالی نبوده و نیست. چه اگر اینطور بود بسیار زودتر از اینها می توانست به چنین کاری اقدام کند و کنسرت بدهد و هم جیب خود را پر پول کند و هم جیب خیلی از اطرافیانش را. او به دوچیز معتقد است : اول به اینکه یک خواننده مردمی است و هر چه دارد در کنار مردم به دست آورده است و دوم اینکه برای پول هر کاری نمی کند.همین! چون می داند آنکه می ماند دل است؛ آنچه می ماند دل است