نوای فارس-پدرام امینی ابیانه: به نظر ميرسد كه تاريخچة گيتار از خاور ميانة باستاني آغاز شده باشد، باستان شناسان سازها و نمادهايي را در آنجا يافته اند كه ميتوان از آنها به عنوان راهنما يا نشان هايي براي شناخت بهتر تاريخ گيتار در قلمرو نا معلوم آن استفاده كرد.
از ميان مصنوعات زير خاكي به دست آمده از بابل، مناسب ترين آنها، لوحهاي سفالي بوده كه مربوط به سالهاي هزارو هشتصد-هزارو نهصد قبل از ميلاد مسيح است و اين بيانگر اين مسأله است كه بيشتر سازهاي اوّلية موسيقي، شباهتي عمومي به ساز گيتار داشته اند.
يك مثال واضح از سازي كه برروي يكي از اين لوح ها حكشده است، نشان ميدهد كه اين ساز مشخصاًمخزن و دستة مجزّايي داشته و مسلماً صفحةپشت آن صاف بوده است.
اين بسيار واضح است كه دست راست براي نواختن سيمها به كار مي رفته. متأسفّانه تعداد سيمها مشخّص نيست. ولي در لوح ديگري، حداقل دو سيم در اين ساز مشخّص شده است.مداركي از سازهاي شبه گيتاري در Assyria, Susa(شهري باستانيدر شمال خليج فارس و پايتخت 1Luristan, Persian Empire پيدا شده است.)
مصر و روم
در روزگاران نخستين، تنها ساز سيمي، ساز چنگ منحني شكل بوده كه در مصر وجود داشته است. بعدها سازي با دسته به وجود آمدكه داراي فرتهاي مشخصّي (شايد از جنس روده) بوده كه دور دستة سازپيچيده ميشد. سرانجام شكلها و حالتهاي بسياري در هم ادغام شده و سازي به وجود آمد كه بر گرفته از سازهاي منحني شكل و سيمي دسته دار بود. بعدها اين شكل تكامل يافته و به گيتار تبديل شده است..ساز رومي كه از سيصد سال قبل از ميلاد مسيح تا سال چهارصد ميلادي وجود داشته، كاملاً از چوب ساخته شده بود.
تختة رو ( تختة موجد صدا ) كه قبلاً از پوست خام( دباغي شده) ساخته مي شد با چوب جايگزين شده و پنج سوراخ كوچك روي آن قابل رؤيت است. اين شكل تا قرن شانزدهم به همين صورت باقي ماند. در سازي كه داخل گور در مصر پيدا شد، منحني هاي اطراف ساز كاملاً گود بوده و شكل اصلي گيتار واضح و مشخـّص است.
صفحه هاي پشت به جاي اينكه به سمت صفحه هاي روانحنا داشته باشد، كاملاً تخت است و دو سطح ساز بوسيلة نوارهاي باريكي از چوب از اطراف به هم وصل شده و شكل مخزن ساز را بوجود آورده اند. اين شكل تا به امروز به همين گونه باقي مانده است.
اروپاي قرون وسطي
اوّلين ساز سيمي اروپايي شناخته شده كه اصالت خود را حفظ كرده است به قرن سوم بر مي گردد. تحقيق راجع به سازهاي قرن سوم نشان ميدهد كه اين ساز داراي مخزني گرد و مدور بوده كه به دسته اي پهن ختم مي شده است.
اين ساز براي ساليان طولاني با همين شكل و شمايل باقي مانده است. همچنينتوصيفي هم براي سازهايي وجود دارد كه مربوط به زمان Carolingian Dynas ميشود كه فرانسوي يا آلماني بوده اند.
اين ساز مستطيلي شكل بوده و قسمت انتهاي فوقاني آن مدوّر و پهن و داراي ميخهاي كوچكي است كه سيمها را به بدنه اتـّصال مي دهد. در بعضي از شكلها تعداد اين ميخها پنج و در برخي ديگر چهار رشته بوده است. تعداد سيمها برابر بوده و به دو صورت بهصدا درمي آيد با مضراب يا پنجه. ساز Carolingianشكل خود را تا قرن چهاردهم حفظ كرد. در همان زمان، ساز ديگري از روي اين ساز قدم به قدم ساخته شد. تغييري در مخزن ساز به وجود آمده و از حالت صاف به منحني تبديل شد. نمونه هايي از اين ساز جديد در كليساهاي جامع انگليسي يافت مي شود. نمونه هايي از سازهايي شبيه گيتاردر كليساهاي جامع فرانسوي و اسپانيايي يافت مي شود كه به قبل از قرن چهاردهم ميلادي مربوط مي شود.
گيتار لاتيني و گيتار مغربي (عرب و اسپانيايي)
تفاوتي ساختاري بين اين دو ساز وجود دارد. گيتار مغربي بوسيله ي مسلمانان آورده شده و از اين رو به اين اسم نامگذاري شد. مخزن آن بيضي شكل بوده وتعدادي سوراخ صدا بر روي صفحة روي آن وجود دارد. عربها براي اينكه پيروزي خود را بر مسلمانان شمال آفريقا و اسپانيا، تكميل كنند، از مصر گذشتند و در همين حين، حالتهاي اصلي و اساسي از اين طرح را به سازندگان ساز اروپاي غربي منتقل كردند.
اين احتمال وجود دارد كه اوّلين گيتارهاي اسپانيايي شكل تكامليافتة اروپايي آن بوده است. آنچه كه مسلّم است اين است كه نفوذ عربها به اسپانيا، زمينه را براي ظهور گيتار فراهم كرد.
در عين حال، گيتار لاتيني داراي طرفين منحني شكل بوده و گفته مي شود كه از كشور اروپايي ديگري به اسپانيا آورده شده و مسلماً اين نمونه تكامل يافته و به گيتار امروزي تبديل شده است. محبوبيت كسب شدة گيتاررا ميتوان به نوازندگان دوره گرد و چادر نشين نسبت داد. گيتار از Provenceبه اسپانيا وارد شده است. (از راه Catalonia) گيتار بوسيلة نوازندگان دوره گرد اسپانيايي از مرزهاي اسپانيا گذشت. مسافرتها واجراهاي دوره گردهاي اروپاي قرون وسطي، باعث شدكه فرهنگ موسيقي، در كل غني شده و نيروي عظيمي براي حفظ و اشاعة اين ساز در تمام قاره بوجود آورد.
قرن شانزدهم
تا قرون وسطي، اطلاعات مهم درباره ي گيتار تنها با تکيه بر مدارک غير مستقيم مانند نقّاشي ها، سنگ تراشي ها، حجّاري و نقوش برجسته قابل بررسي است و پس از آن شواهد بسياري راجع به سازهايي كه به عصر حاضر كشيده شده اند به دست آمده. گيتارهاي قرن شانزدهم شامل سازهاي زير هستند: Vihuela، گيتار Rizzio از فرانسه و ساز Chitarraاز ايتاليا.
ساز Vihuela
ساز ديگري كه در اسپانيا يافت شد Vihuelaاست كه در اصل گيتاري با چهار يا پنج سيم است. در آن زمان يعني قرن شانزدهم، تقريباً در تمام اروپا، ساز لوت به عنوان ساز محبوب طبقة اشراف شناخته شده بود.( به جز كشور اسپانيا )
در اين كشور ساز لوت مربوط به مسلمانان بوده كه بيان كنندةغمهاي آنان بود. اسپانيايي ها اين سازرا به آساني نپذيرفتند. در حاليكه موسيقي آن را درك كرده و دوست داشتند.و به همين منظور به دنبال ساز ديگري به جز لوت بودندتا بتوان اين موسيقي را با آن اجرا كرد. ساز اشراف زاده ها به سازي عمومي تبديل شده كه داراي چهار سيم دو تايي بود و Guitara ناميده ميشد. با اين حال، يك ساز چهار سيمي نمي توانست نياز كافي براي اجراي آهنگهاي پيچيده و چند آوايي را برآورده كند. به علاوه به دليل اينكه اين ساز، يك ساز مردمي محسوب ميشد براي اشراف اسپانيا اهانت آميز بود و براي حلّ اين مشكلات گيتار چهار سيمه تكامل يافت و شش سيم دو تايي پيدا كرد. يعني به حالتي مثل ساز شش سيمي امروزي تبديل شد، فقط كوك سه تا از سيم ها، نيم پرده زير تر بود. اين همان سازي بود كه به آساني Vihuela نام گذاري و شناخته شد. مدل آخرVihuela گيتاري بود با شش سيم دوتايي كه از روده درست شده بود. سايز بزرگ اين ساز، 10.16 سانتي متر از گيتار امروزي بزرگتر بوده و دستة آن دوازده فرت داشت. يكي از بزرگترين نوازندگان اين ساز Luis Milan، در سال هزار و پانصد است كه آثارش برايمان شناخته شده است. او در سال هزار و پانصد و سي و پنج كتابي رابه اسم El Maestro Libro de Musica de Vihuela de Mano منتشر كرد كه شايد مهمّترين اثرش محسوب ميشد. آخرين ساز Vihuela شناخته شده به سال هزارو هفتصد مربوط ميشود كه آخرين مراحل پيشرفت اين ساز را نشان ميدهد. فرتهاي آن فلزي بوده و منحني هاي اطرافش عميق و گود شده و سوراخ صدايش بيضي شكل است. ازروي كمـّيت بالاي آهنگهاي موجود و باقي مانده اي كه براي اين ساز نوشته شده بود مشهود و بديهي است كه Vihuela از محبوبيتي خاص برخوردار بوده است. موسيقي اين ساز به شكل tablature نوشته مي شده كه هرخط معرف يك سيم ساز بوده است. در نسخه هاي اسپانيايي و ايتاليايي، سيم بالا بوسيلة خط پايين معيـّن شده در حاليكه در مدل هاي انگليسي و فرانسوي برعكس اين حالت است. اعداد موجود روي خط ها نمايانگر فرتهايي است كه بايد روي آن سيم بخصوص گرفته شود. كشش نتها هم بوسيله ي نتهاي بالاي اين قسمت معين مي شود كه مشابه نوشته هاي امروزي خودمان است. اوّلين كارهاي منتشر شدةاسپانيايي براي اين ساز Luis de Milan در سال هزار و پانصد و سي و پنج و Luis de narvaez سال هزار و پانصد و سيو هشت و Alonso de mudarra به سال هزار و پانصد و چهل و شش بوده است. اين مجموعة tablatures شامل عالي ترين قطعات هنري قابل استفادة دورة رنسانس (دورة تجدّد ادبي - فرهنگي) است. قرن شانزدهم دوران طلايي موسيقي اسپانيايي Vihuela محسوب مي شود.
منبع : اختصاصی نوای فارس