گفت و گو با سیامک سپهری؛سرپرست گروه رستاک
موسیقی رستاک به مخاطب وابسته است
سیامک سپهری: پرداختن به موسیقی تمام مناطق برای رستاک لذت بخش است
عشق و علاقه اعضای اصلی رستاک، برای در کنار هم بودن و خلق موسیقی باعث ماندگاری و رشد این جوانه در طی این سالها بوده است.گروه رستاک از معدود گروههای موفق دهه اخیر عرصه موسیقی است که علاوه بر پرکاریهایی که دارد، توانسته دوام بیاورد . این گروه باوجود مشکلاتی که همیشه در موسیقی بوده و هست، تاکنون تمامی موانع را پشت سر گذاشته است و همچنان در صحنه های جهانی می درخشد.
با سرپرست این گروه که همیشه مورد توجه مخاطب عام و نیر جدی قرار می گیرد، گفت و گو کرده ایم :
گروه رستاک به یکی از گروههای پرکار در عرصه موسیقی تبدیل شده است. این گروه فعالیتهای بسیاری انجام میدهد بدون اینکه به نظر برسد خود را به روز میکند، نظر شما در این رابطه چیست ؟
- گروه رستاک معمولا در مکانهای مختلف و برای مخاطبین متغیری اجرا میکند. بدیهی است کسانی که به کنسرت میآیند یک پیش زمینه ذهنی دارند، آلبومهای گروه را شنیده اند و دوست دارند این قطعات را بشنوند. فکر میکنم شاید این یک جور احترام گذاشتن به مخاطب باشد. از طرفی ما به موازات اجراها، روی آلبوم و ایده های جدید کار میکنیم. طبعا وقتی اجرای مجددی در این مکانها داشته باشیم تغییراتی در اجراهایمان ایجاد خواهیم کرد.
به هر حال شما از گروههایی هستید که در خارج از ایران برنامه اجرا میکنید و قطعاً برخی از مخاطبان شما برای اولین بار است که موسیقی ایرانی را میشنوند و با آن آشنایی ندارند. توقعات این عده را چگونه برآورده میکنید؟
خوشبختانه مخاطبان غیر ایرانی ارتباط خوبی با کنسرتهای ما برقرار کردند. معمولا کسانی که برای دیدن یک اجرا به یک سالن کنسرت میآیند، میدانند که قرار است چه نوع موسیقی ببینند و بشنوند و درواقع با شناخت کافی این کار را انجام میدهند. خیلی ها هم به پیشنهاد دیگران میآیند. در مورد مخاطبان خارجی باید بگویم که یا ارتباط خیلی خاصی با مخاطبان ایرانی کنسرت ها دارند و یا برایشان یک جورتجربه کردن نوعی موسیقی است که قرار است برای اولین بار بشنوند. فکر میکنم گروه اول در فضای متفاوتی به کنسرت میآیند و گروه دوم که برای اولین بار به کنسرت ما میآیند به هرحال متوجه میشوند که این اجرا برداشتی است ازموسیقی فولکلورایران؛ شایدمتفاوت با اجرای بسیاری از گروههای موسیقی ایرانی که تاکنون دیده و شنیده اند.
آیا فکر میکنید موسیقی رستاک پتانسیل جهانی شدن دارد؟ و آیا در این مسیر تمهیداتی اندیشیدهاید؟
من فکر میکنم در دنیای امروز، جهانی شدن، اتفاق مهمیاست که البته رسیدن به آن نیازمند پروسه پیچیدهایست. یک بخش آن مربوط به نوع اثر موسیقایی و توانایی بالقوه آن است برای رسیدن به این هدف وبخش دیگر هم این است که شما چگونه این کار را در جهان معرفی میکنید.تلاش ما در جهت خلق گونهای ازموسیقی است که با مخاطبین بیشتری از فرهنگهای مختلف ارتباط برقرار کند اما در مسیر جهانی شدن به عوامل بسیار زیادی نیاز داریم.ازشیوه پخش آثار و نوع تبلیغات گرفته تا چگونگیفعالیت بخش پشتیبانی وحضور برنامهگذارها و
مدیر برنامههایی که این جنس موسیقی آنقدربرایشان جذاب باشد تا سعی کنند آن را در نقاط مختلف دنیا به نمایش بگذارند و... از این طریق است که مورد قضاوت درستی قرار میگیریم در برآورد توانایی رستاک برای جهانی شدن.
یکی از ویژگیهای گروه رستاک این بوده که سعی نکرده به هر چیزی برای جذابتر شدن چنگ بزند. این در حالی است که خیلی از گروهها کارهای عجیب و غریبی میکنند تا بیشتر دیده شوند مثل افزودن سازهای مختلف به یک گروه سنتی صرفا برای اینکه بگویند ما تلفیقی کار میکنیم و ... فکر میکنید رمز موفقیت رستاک طی این سالها چه بوده است و البته رمز تداومش؟
-واقعا خیلی سخت است نظر دادن در مورد موضوعی که خودتان دربطن آن قرار گرفته باشید. شاید درست تر این باشد که منتقدان، متخصصان و حتی مخاطبان به شکل عام نظر بدهند که چرا پدیدهای موفق میشود و یا نمیشود و ... به هر حال ماجرا این است که من و دوستانم تجربیات هنری مشترکی داریم که برای خودمان بسیار ارزشمند است.والبته در کنار آن همواره حضورمخاطبانو برخی ایدههای آنها به شکل جدی برایمان مهم بوده است. شاید برآیند این دو نگاه واقعیت امروز رستاک را شکل داده است.
از بیرون اگر کسی نگاه کند، قبل از هر چیز به این موضوع فکرمیکند که رستاک وقتی به بازار موسیقی آمد، که جای چنین موسیقیای در ایران خالی بود. گروههای دیگر شاید بتوانند کارهای قویتری انجام بدهند اما با توجه به این که رستاک از گذشته هست، دیگر کارشان دیده نمیشود.
-البته ممکن است این نگاه تا حدی صحیح باشد. رستاک زمانی وارد شد که این جنس موسیقی کمتر مورد توجه بودالبته شاید کسانی این جای خالی را احساس میکردند و در این عرصه فعالیت میکردند. ولی فکر میکنم در تحلیل نهایی حضور رستاک با تمام کاستیهایش، اتفاق خوبی در این فصل از موسیقی کشورمان بوده است. در عین حال فکر میکنم هر پدیده نو، باید دارای قدرت کافی باشدتا جای خود را در چنین فضایی باز کند و همچنین اعتقاد راسخی به شروع و تداوم آن حرکت وجود داشته باشد، کما اینکه وقتی رستاک کار خودش را شروع کرد، قطعاً نگاهها بدین صورت نبود.شاید همه اعتقاد داشتند با وجود اینهمه موسیقی متفاوت و حضورگروههای توانمند درموسیقی معاصر کشورمانکه بسیاری از آنها اسطوره هستند هیچ جنس موسیقیای بخصوص با این سازبندی نمیتواند جای خود را باز کند، ولی رستاک توانست مورد توجه قرار گیرد. پس حتماً هر کار دیگری با دارا بودن مؤلفههای مورد نیاز، در گذر زمان، در جایگاه صحیح و منطقی خود قرار میگیرد. من فکر میکنم این نوع نگاه کردن شاید چندان منصفانه، دوستانه و گره گشا نباشد.
در این مورد دو مقوله مطرح میشود. یکی اینکه هر چیز نویی نمیتواند در جامعه نمود پیدا کند و جای خود را در میان مخاطبانش باز کند. شما هر چیزی را که به خورد مردم بدهی نمیتوانند هضمش کنند و ممکن است آن را پس بزنند. شما در صحبتهایتان نیز گفتید که کارهایی انجام میدهید که مخاطب پسند باشد و ...
-من نگفتم ما کارهایی انجام میدهیم که مخاطب پسند باشد، بلکه گفتم نظرمخاطب برایمان با ارزش بوده و هست، از این جهت که فکر نمیکنم حتی در این حوزه، مخاطب الزاماًهمیشه درجایگاهی پایین تر از هنرمند قرار دارد.
آیا این مخاطب نیست که تعیین کننده نهایی کارهای شماست؟ مخاطب برای شما چه جایگاهی دارد؟
- فکر میکنم در صحبتهای قبلی به این موضوع اشاره کرده باشم. به هر حال مخاطب نسبت به اثری که در مقابلش قرار میگیرد، فیدبکی دارد. آن فید بک لزومانمیتواند درست یا غلط باشد! من فکر میکنم این نگاه نوعی احترام گذاشتن به مخاطب نیز هست.با توجه به اینکهیکاثرهنری با وجود مخاطب است که پویایی مییابد. البته ممکن است مخاطبش تنها، تهیه کنندهاش باشد، یا طیف وسیعتری را دربرگیرد.
رستاک یک سری استانداردها وهمین طور نوعی زیباییشناسی برای خوددارد و بر مبنای آنها آثارش را خلق میکند!سپس از مخاطب خود فیدبک میگیرد. عمدتاً از مخاطبانی که دغدغه جدی هنری دارند این بازخوردها برای ما قابل احترام و در برخی موارد با اهمیت هستند. چون فکر میکنم یک تعامل خاص دوجانبه باید بین مخاطب و هنرمندبرقرار باشد، حداقل درباره رستاک اینطور است ، بخصوصدر حال حاضرکه تمرکز رستاک روی موسیقی فولکلوراست که به نوعی زاییده فرهنگ توده مردم میباشد.
ولی خوب خیلی از موسیقیهایی نیز کار کردهاید که خیلیها آنها را نشنیدهاند!
در واقع یکی از اصلیترین دلایل جذابیت موسیقی فولکلور برای من در این است که به لحاظ زیبایی صیقل زمان به این ملودیها، اشعار و تنظیمها خورده است. در عین حال به لحاظ اجتماعی هم فکر میکنم بسیاری از این قطعات بازگو کننده آرزوها، شادیها، دردها و واقعیتهای اجتماعی زمان خود بودهاند. بنابراین خیلی راحت نمیشود اینها را کنار گذاشت و مثلا به صرف اینکه کسی آنها را شنیده یا نشنیده است بگوییم موسیقی پیش پا افتادهای هستند و یا ...
بنابراین ما با جنسی از موسیقی سروکارداریم که از بطن شکل گیریاش به مخاطب وابسته بوده است و فکر میکنم از این منظر، نوعی تعامل جالب بین رستاک و مخاطبانش در جریان است.
رستاک طی این سالها به موسیقی نواحی بسیاری پرداخته است و در این میان سهم موسیقی جنوب کشور بسیار اندک است، چرا؟
خوب طبعاً برای ما هم خیلی لذت بخش است که بتوانیم به موسیقی تمامیمناطق بپردازیم و دراین مسیر نیزحرکت میکنیم ولی به هر حال ما یک گروه باافرادی محدود هستیم، درکنار و انرژی و زمان محدود.
چرا سعی نمیکنید از نوازندگان دیگری به جز نوازندگان رستاک همکاری بگیرید؟ نه به عنوان میهمان بلکه به عنوان نوازنده ای که در گروه ثابت بماند و با شما همکاری کند؟
شاید باورش سخت باشد اما تلاش در این زمینه، از دغدغههای همیشگی رستاک بوده است.ما به فکر این هستیم که از نوازندههای جدید دعوت به همکاری کنیم اما این مساله هم وجود دارد که هر گروهی شرایط کاری خاص خودش را دارد و همواره ناگزیرید به مقوله کار به شکلی کاملاً جدی نگاه کنید.در هر کاریتمام لذتها و محدودیتها درکنارهم معنا پیدا میکند.
درآلبوم اول ما از ساز قانون استفاده کردیم اما تجربه آلبوم دوم با ساز سنتور شکل گرفت و باتغییردرنوع سازبندی، ترکیب گروه نیز دستخوشتغییر شد. شاید در آلبوم بعدی از سازهای دیگری استفاده کنیم.
صرف استفاده از سازهای مختلف میتواند منجر به ایجاد تفاوت و تغییر در ساختار شود؟
واقعاً در کاری که کلیت آن یکی است، تفاوتها خیلی وقتها با همین جزئیات شروع میشود. البته به نظر مندرمورد هر پدیده ای باید با توجه بهواقعیتهای موجود، محدودیتها و امکاناتش صحبت شود.نمیتوان به شکل کاملا انتزاعی، گروهیهمچون رستاک را نقد و بررسی کرد.
فکرمیکنید رستاک راهش را درست رفته است؟
فکر میکنم هیچ گاه نمیتوان در مورد درستی یا نادرستی مسئلهای با قطعیت پاسخ داد. به هر حال وقتی داریم یک ملودی قدیمیرا بازآفرینی میکنیم، ممکن است دچار خطا یا لغزشی شویم. مثلاًدر یک کار خراسانی شاید حضور بعضی از سازها توجیه پذیر نباشد.البته در اجرای ارجینال آن، ونه در تعریفی که رستاک از کار خود دارد. چه کسی در دنیا میتواند روایتی از حاج قربان سلیمانی را با همان سنوریته و احساساجرا کند؟ بنابراین کارهایرستاک به هیچ وجه اجرای مجدد آثار قدیمینیستند. کارهای ما بیان جدیدی ست از یک موتیف یا ملودی ریشهدار با زیبایی شناسی متعلق به خود رستاک که قطعاً ممکن است یک جاهایی از آن با بعضی از سلیقهها سازگار نباشد. اما این اتفاقی هیجان انگیز این است که شما کاری انجام دهید و بعد ببیند چقدرمیتوانید همراه داشته باشید. ولی به هیچ وجه به این معنا نیست که بخواهیم فکر کنیم که انتقادی به این کار واردنیست و یا اینکه نمیشود بهتر از این انجام داد- که قطعاً میشود و ما هم در آن جهت تلاش میکنیم.
در این میان تا چه حد به اصل اثر وفادار بودهاید؟
- تا جایی که بتوانیم سعی میکنیم اصل اثر دست نخورده باقی بماند. در این میان مهمترین بخشها مربوط به ملودی و شعر است. ما در عین تلاش برای دست آوردن یک شناخت نسبتا دقیق درباره ملودی، سعی میکنیمتنظیم به نوعی وابسته به ملودی باشدنه ملودی وابسته به تنظیم. در بخش شعر نیز تلاش ما در وفاداریبه اصل شعراست. البته گاهی مشکلاتی پیش میآید مثلاًزمانی که ما روی موسیقی مازندرانی کارمیکردیم،در شرق، غرب و مرکز، روایتهایمختلفی ازیک سوژه وجود داشت کهچنین چیزی فقط مختص یک منطقه نیست و در بسیاری از مناطق ایران این اتفاق میافتد که این هم پیچیدگی دیگریست.
در این صورت شما فقط میتوانید مولف تنظیم باشید و اینکه بخواهید یک اثر را در روایت خود همین طور دست نخورده باقی بگذارید در عین اینکه ساده به نظر میآید کاری بسیار سخت و پیچیده است.
- بله فکر میکنم این کار بسیار پیچیدهای است. وقتی شما یک موتیف جدید خلق میکنید و کل کار متعلق به خودتان باشد، هیچ مبنای مقایسهای وجود ندارد و شما به راحتی میتوانید از آن کاری که انجام داده اید، و دیگران نقدش میکنند دفاع کنید حتی با گفتن یک جمله بسیار ساده همچون« من اینطوردوست داشتم». ولی وقتی شما کاری انجام میدهید که مبناهای مقایسه بیشماری دارد نظرات بسیاری، از کلام گرفته تا ملودی و ... درباره آن وجود دارد. چرا کههر کس آن را به نوعی متعلق به حوزه فکری، کاری و یا اقلیمی خود میداند،از یک موسیقیدان گرفته تا یک شاعر و یا مخاطبانی از همان منطقه. حتی شاید یک جامعهشناس هم بخواهد به کارکردهای اجتماعی آن اثر بپردازد و کار را مورد نقد قرار دهد.میبینید که در این کار با چهحجم عظیمیازنظرات مختلف مواجهایم. این موضوع،کار را بسیارسخت میکند در عین حال خیلی هم لذت بخش.چالشیست که باید به سمت آن بروید، با آگاهی و جرات ...
رستاک یک گروه شناخته شده است و خیلی ها بر این عقیدهاند که هیچ الزامینیست این همه راه را به فلان منطقه دور افتاده برود تا با یکی از استادان سرشناس آنجا دیدار کند. واقعا چه الزامیبه این کار هست؟
واقعیت این است که در زمانکارمابر رویآلبوم « همه اقوام من»، رستاک تا این حد شناخته شده نبود، ما واقعاً مجبور بودیم برای تحقیق درمورد بسیاری ازقطعات، همچون رعنا آن اتفاقات را خودمان تجربه کنیم. ولی همانطور که شما گفتید شاید اکنون و با توجه به موقعیت فعلی رستاک، دیگرنیازی به این رفت و آمدها نباشد. واقعیت این است که ما داریم از متریالی مربوط به یک منطقه خاص استفاده میکنیم و بر خود واجب میدانیم تا اساتیدی راکه در این حوزه زحمت کشیدهاند در موفقیتهای خود سهیم کنیم، از آنها تقدیر کرده و کارهایمان را به آنها تقدیم کنیم.
شما رسالتتان این است که از استادان تقدیر کنید؟
قطعاً این کار بخشی از وظیفهای است که برای خومان متصوریم و به گمان من شاید باید آن را نوعی وظیفه ملی و انسانی دانست.
گروههای زیادی از رستاک تقلید کردهاند و خود را رقیب میدانند. در این باره نظرتان چیست و اصلا جایگاه گروه رستاک را چگونه ارزیابی میکنید؟
هر حرکتی در راستای جریان موسیقی کشور، راه را کمیبازتر میکند. بنابراین شایسته است حضور گروههای دیگر را نیز به فال نیک بگیریم. فکر میکنم بهتر باشد تا در کنار یکدیگر به بالندگی موسیقی کشورمان یاری رسانیم.
اما آنچه که رستاک بیش از هر چیزی نیازمند توجه به آن است، نه حاشیهها وگروههای رقیب،بلکه خود رستاک است که به لحاظ فنی، اجرایی و خلق آثار جدید پیشرفت داشته باشد.
کار گروهی هرگز در ایران نتیجه رضابت بخش نداشته است، رمز ماندگاری گروه رستاک در چیست؟
عشق و علاقه اعضای اصلی رستاک، برای در کنار هم بودن و خلق موسیقی باعث ماندگاری و رشد این جوانه در طی این سالها بوده است.
برنامههایی که رستاک در پیش رو دارد چیست؟
در حال حاضر به شکل جدی بر روی آلبوم بعدی کار میکنیم. ولی به دلیل اجراهای زیادی که داریم کارکمی با دشواری و کندی همراه است . همچنین برای اجراهای پیش رو تمرین میکنیم چون ممکن است تغییراتی نیز داشته باشیم.
آیا در زمینه آموزش هم فعالیت دارید ؟
بله در حال حاضر به موازات کارهای گروه در آموزشگاه رستاک مشغول فعالیت هستیمو خوشبختانه استعدادهای خوبی هم در بین هنرجویان در سنین مختلف وجود دارد که سعی میکنیم تجربیات خودرا به این عزیزان انتقال دهیم . امیدواریم بتوانیم اثرات آن را در آینده نزدیک ببینیم .