نوای فارس – سجاد مالمیر: آلبوم «گفتم نرو» محمد علیزاده مدت زمان کوتاهی است که روانه آشفته بازار موسیقی شده است به همین مناسبت نقدی درباره آنرا در ادامه می خوانید:
این یادداشت در سه پرده به شرح زیر است:
1.محمد علیزاده را از یک برنامه «جنگ شادی» در کرج به یاد دارم. سال 88 که او به همراه حسن ریوندی و بهنوش بختیاری برای یک برنامه مناسبتی به کرج آمده بود، قطعه «این اولین باره» را پلیبک کرد و همانجا گفت که زنده خواندن سخت است! به هر صورت پخش کامپیوتری آن قطعه، «جنگ شادی» مدنظر که احتمالاً آخرین جُنگِ قبل از علیزاده شدن بود را تحت تأثیر خود قرار داد و یادم میآید که خود من هم نامش را سرچ کردم و دیدم که اتفاقاً فعالیتهایی هم داشته که از آن بی خبر بودهام. سال 88 آلبوم «سورپرایز» علیزاده لو رفت و این خواننده بر سر زبانها افتاد. آلبوم سورپرایز به حقیقت برای پاپ آن زمان سورپرایز محسوب میشد. در آن سال جز 2،3 خواننده، الباقی آلبوم خوبی منتشر نکردند و آلبوم علیزاده جزو بهترینها بود. آلبوم دوم در سال 91 به بازار آمد. البته تا آن زمان هنوز «سورپرایز» هم به طور رسمی به بازار نیامده بود و این دو با هم منتشر شدند. «دلت با منه» به خوبی سورپرایز نبود ولی قطعاتی داشت که دل مخاطب را با خود همراه کرد. در این سالها نقطه عطف کارهای علیزاده پس از سورپرایز او در سال 88، تیتراژهایی بود که هرازچندگاهی برای تلویزیون میخواند. قطعاتی که برای شهرباران یا تحویل سال خواند، تیتراژ خروس و در این اواخر تیتراژ برادر همگی کارهای قابل قبول و بسیار خوبی در سبک پاپ بودند و همینها علیزاده را روی پا نگه داشتند.
2.میان آلبوم دوم تا سوم محمد علیزاده، دقیقاً 4 سال فاصله افتاد. در این مدت محمد علیزاده ناناستاپ کنسرت گذاشت. معمولاً برگزاری کنسرت منطق خاص خودش را دارد. در اروپا و آمریکا وقتی یک آلبوم به بازار میآید، گروه X تور کنسرت آن آلبوم را در مدت زمان چند ماهه در سالنهای مختلف به روی صحنه میبرد و بعد روی آلبومی جدید تمرکز میکند. شرایط به گونهایست که وقتی همان گروه X در ژانویه فلان سال میلادی به روی صحنه میرود، مخاطب آن گروه چند سال بعد هم متوجه میشود که کنسرت مذبور برای تور کدام آلبوم بوده است. در ایران چنین چیزی معنا ندارد و کنسرت گذاشتن هر بهانهای میخواهد جز منطق. محمد علیزاده که طی سالهای اخیر رکورددار برگزاری کنسرت در ایران بوده، تمام این قائلهها را برهم میزند. وقتی یک خواننده خودش را از پلیبک در جنگهای شادی به 8 اجرای پیاپی در سالن میلاد میرساند، مطمئناً خواننده با لیاقتی است ولی انتظار میرود که او دیگر مانند فعالیتهای جُنگی عمل نکند. علیزاده این روزها دائم کنسرت میگذارد و به روز نمیکشد که اجرایش سولد اوت میشود. اگر کسی حوصله کند و شمار اجراهای این خواننده در در 2 ماه اخیر را حساب کند، متوجه میشود که او در این 60 روز چیزی حدود 25 تا 30 اجرا داشته که 80 درصد این اجراها صرفاً در یک شهر و در یک سالن به خصوص بوده است. شاید اگر ایام فاطمیه در پیش نبود، کنسرتهای علیزاده تا پایان سال به 40 تا 50 اجرا میرسید و او همچنان در سودای درآمدی بیشتر این روند را تمدید میکرد. این روند عقلانی به نظر نمیرسد و پایان خوشی هم ندارد. نتیجه این روند، اتفاقیست که در کنسرتهای اخیر علیزاده میافتد؛ خستگی مفرط خواننده و سپردن اجرا به مخاطبان. علیزاده معمولاً خوب میخواند و مشکلی برای زنده خواندن ندارد، مگر آنکه خسته باشد. در این صورت از شگردی استفاده میکند که معلوم نیست مخترعش کیست، چون نمونه آن را در کنسرتهای بینالمللی ندیدهام! این شگرد در واقع همان قرار دادن میکروفن به سمت طرفداران است؛ شما بخوانید، من خستهام...
3.چندی پیش علیزاده مهمان برنامه خندوانه بود که گفت چاوشی را به خاطر جسور بودنش دوست دارد چون احساس نمیکند که اگر از خطش خارج شود، مخاطبش را از دست میدهد. خود علیزاده هم در اخلاق جسور بود که همچین موضعی را در خصوص خوانندهای دیگر داشت ولی گویا فراموش کرد که میتواند از جسارتی که دوستش دارد، ذرهای هم در کار خود استفاده کند و خطش را تغییر دهد. گفته میشود که آلبوم «گفتم نرو» حاصل تلاش 3،4 ساله این خواننده و همکارانش است ولی موسیقی این آلبوم چنین چیزی را نمیگوید. «گفتم نرو» تمنای دردناکیست که با لبخند علیزاده بر روی جلد آلبوم تناقض دارد. این مجموعه فقط 8 قطعه دارد (7 قطعه جدید)، آلبومی با 8 قطعه پس از 4 سال! امروز دیگر جز خوانندههای آلبوم اولی و یک سری آلبوم که شرایط ویژه دارند، کمتر دیده میشود که آلبومی با 8 قطعه منتشر شود. آیا در این 4 سال فرصت نبود که دو قطعه دیگر هم برای این آلبوم ساخته شود تا آلبومی که فقط 2 سال تبلیغات آن طول کشید و هر بار به خاطر کنسرتهای پر چرب و چیل به تعویق افتاد، در حداقل انتظار، تعداد قطعات استانداردی داشته باشد؟ در این 8 اثر که در آلبوم قرار گرفته نیز اتفاق آنچنان جدید و امیدوارکنندهای رخ نمیدهد و معمولاً قطعاتی ساخته شده که صندلیهای کنسرت را پرتر کند. «گفتم نرو» به نوعی ثبت مجدد ملودیها و تنظیمهاییست که پیشتر ترابی و اکبری آنها را خلق کرده بودند و ترانههای آن نیز منجمله سرودههای امیرخانی عموماً نوشتههایی سطحی و تینیجری هستند. تمام این نقدها متوجه محمد علیزاده است چرا که او میتوانست جسارت به خرج داده، ترانه پر و پیمان بگیرد، برای ساخت ملودی وقت بیشتری بگذارد، تنظیمکنندههای دیگری را امتحان کند و از همه مهمتر، آلبوم موسیقی را از برگزاری کنسرتهای تکراری پردرآمد جدیتر بگیرد چراکه در نهایت این قطعات استودیویی هستند که ماندگاری دارند و آیندگان از روی آنها قضاوت خواهند کرد. بنابراین جا دارد به محمد علیزاده به عنوان یک خواننده پاپ که صدا و اخلاق خوبی دارد، بگویم که آقای علیزاده خودت هم جسور باش! اتفاق جدیدی را امتحان کن شاید آینده روشنتری در انتظارت باشد، وگرنه لقب پرکارترین خواننده، عنوانیست که روزی به دیگری تعلق داشت و فردا هم به دیگری.
صدایت مانا...