۱۴۰۳ اول ارديبهشت - 04:24 ق.ظ

گفت و گو با شروین مهاجر درباره آلبوم «نزدیک تر از دور» ساخته مهرزاد اعظمی کیااز نوچه پرورى بيزارم

از نوچه پرورى بيزارم

نوای فارس-لی لا رضایی: آلبوم «نزدیکتر از دور» آلبومی درخورتوجه و قابل تامل است که توسط مهرزاد اعظمی کیا؛ نوازنده جوان کمانچه ساخته شده است.

مهرزاد اعظمی کیا از شاگردان شروین مهاجر است که در این آلبوم از استادش همکاری مستقیم گرفته و از نظرات وی بهره مند شده است.

با شروین مهاجر که خود نوازنده چیره دست کمانچه است و تاکنون شاگردان بسیاری را در این زمینه تربیت کرده است، درباره آلبوم «نزدیک تر از دور» گفت و گو کرده ایم:

 به عنوان استاد مهرزاد و کسی که از نزدیک با این نوازنده و نگرش او آشناست فکر می کنید این آلبوم چگونه است ؟ 

با درود به شما و خسته نباشيد به مهرزاد  عزيز،  این کار گویای این است که اين نوازنده جوان خواسته تا تسلط و تكنيك خود را بر روی چند سبك و لحن کمانچه نوازی قديم و معاصر و كمانچه آلتو  نشان بدهد كه مي تواند مثل هر اثرى داراى نقاط ضعف و قوتی نیز باشد .

در كمانچه نوازى معاصر موسیقی محلی و مقامى و لحن های مختلف دیگر نوازندگان در حیطه جغرافیایی ایران عزيزمان برای من در تدريس ملاک هستند كه مهرزاد اين را درك كرده است .  از خراسانی گرفته تا کردی و لرى وترکمنى ،و آذرى ، ارمنى ، سیستان و بلوچستان و حتى قيچك زابل .

به هر حال نمی شود در یک اثر تمام این ویژگی ها را لحاظ کرد وگنجاند ولی در این اثر به برخى از اين لهجه ها پرداخته شده است .

 مهرزاد سعى داشته است تا هم توانایی های تکنیکی خود را نشان بدهد و هم شناخت خود را به عنوان یک جوان 21 ساله راجع به کمانچه نوازی سنتی و مدرن  و تنظيم براى بخش زهى ايرانى از جمله كمانچه آلتو نشان بدهد.

فکر می کنم او در این اثردر حد توان توانسته به چند فرم از کمانچه نوازی سرى بزند و جملات موسيقايى توام با آرامش و سكوت هايى با متر مناسب را رعايت كند تا جمله ها در ذهن شنونده معنى پيدا كنند و از روده درازى بيهوده در آوازها پرهيز شده چرا كه در حال حاضر پذيرش آن وجود ندارد. 

فکر می کنید در این آلبوم به تقلید از شما نیز پرداخته باشد؟

 البته اگر من شخصا بخواهم در این باره نظری بدهم این است که نوازندگى   شاگردان خودم فقط  کپی و تقلید نباشد در عين حال قصد تحميل تفكرم به شاگردانم را ندارم ،اگر هم بخواهند چیزی را کپی کنند صرف بحث آموزش و يادگيرى مطرح است . در کل مايلم پختگی یا بعضا خامی یک نوازنده  21 ساله در اثرش مشهود باشد، يعنى براى مخاطب قابل باور باشد . 

من معتقد نیستم یک جوان حتما به مانند یک پیرمرد 90 ساله ساز بزند و ادا در آورد برای اینکه باید خودش به مرور زمان تجربه کند و پخته شود  . بارها این موضوع را با خود مهرزاد مطرح كردم. شاید یک  جاهایی با او اختلاف سليقه  نیز داشته باشم که اشکالی ندارد. من شاگردانم را تشویق می کنم که متفاوت فکر کنند و گاهى مسائلى را به چالش بکشند. به دنبال این نیستم که به خاطر حرمت استاد و شاگردی هر آنچه را که من می گویم  بی چون و چرا بپذیرند يا اطاعت كنند . راحت بگویم از نوچه پرورى بيزارم .

بايد خودشان بروند و تجربه کنند و شاید سالها طول بکشد  که بفهمند حرف من درست است یا غلط ولی نسبت به آنچه که به مهرزاد گفتم این بود که می خواهم شور و هيجان و روح جوانی تو دیده شود و حرفی که داری می زنی برای من و ديگران قابل باور باشد.  می توان  سری به مکاتب مختلف زد  نه اینکه عینا همان را كپى كرد و من شخصا با چنین نگرشى مخالف هستم. اگر کسی بخواهد حرف جدیدی بزند باید ازدرون خود  جوششى داشته باشد. 

اگر این آلبوم با تفکرات شما منتشر می شد چقدر با فرم در حال حاضر تفاوت داشت؟ 

اگر این آلبوم صرفا بر اساس تفکرات من بود با آن مشکل داشتم و اعتراض مي كردم . به هر حال در این آلبوم  یک جاهایی من خودم را می شنوم و در جاهایی برخى از پيشكسوتان ديگر را هم می توان شنید  ولی نمره قبولی را به آن می دهم.

 حال دیگر دوستان و کارشناسان باید راجع به این اثر نقد و نظر بدهند. به لحاظ صدابرداری و میکس اشكالات كوچكى در آن مي بينم ولى به صدا بردار خسته نباشيد مي ویگم كه همدلى بسيارى با مهرزاد كرد . 

 طرح جلد و اطلاعات سى دى نمی تواند من را راضی کند.  شرکت ماهور و بخش کارگاهی آن  سياستهاى كارى خودشان را دارند و شايد در مواردى دست نوازنده و صاحب اثر را خيلى باز  نگذارند.         

در واقع اين آلبوم شناسنامه کامل و جامعى ندارد. همین طور اطلاعاتی راجع به اینکه این قطعات را چه کسی ساخته وتنظيم كرده وبرگرفته از چه تم يا موتيف يا سى دى است و  به همین دلیل است که من به کاور و بروشورش نمره كامل قبولی نمی دهم.

چرا نخواسته اند چنین اتفاقات خوشایندی بیافتد؟

نه به این دلیل که فقط نخواسته اند ،  شايد فقط نظر خودشان را در اين زمينه محق می دانند.  شاید مدیر يك شرکت این نظر را داشته باشند که چون من از اثری حمایت می کنم  و آن را منتشر می کنم و شركت من داراى اعتبارى چندين ساله است پس این جوان از سرش هم زیاد است كه بخواهد اعتراضى كند در حالی که  بزرگترین کمپانی های دنیا به نظر صاحب اثر احترام مي گذارند ولو اولين كار باشد و از همان ابتدا بر روی تمامی جزییات دقت کامل می کنند . البته من مثبت می بينم که مثلا شرکتی مثل ماهور به مدیریت جناب آقای موسوی آلبومی همچون نزدیک تر از دور مهرزاد را در بخش كارگاهى منتشر کرده اند و اگر از هنرمندان جوان حمايت مي كنند مراتب سپاسگزارى من و جامعه موسيقى را به همراه دارد اما معتقدم دست هنرمند درجزییات كارش بيشتر باز باشد. 

شما چرا دخالتی در مقوله انتشار و كيفيت مواردى كه مطرح ميكنيد نکردید؟

در اين زمينه  من عمدا دخالتى نکردم و راستش نخواستم در این زمینه با كسى  رایزنی هنرى کنم. نه اينكه قصد كمك نداشته باشم چون دلم می خواست ببینم این بار  اين کار با وزنه موسيقايى خودش چگونه منتشر می شود و جلو مي رود. با مهرزاد هم که صحبت می کردم،  گفتم بسيارى از موانع را بايد خودت تجربه کنی تا بفهمى امثال بنده حقير چه كشيده ايم .  به هر صورت انتظار من از گرافیک كار  خيلى بهتر از اينها بود. 

با توجه به خصلتهایی که ساز زدن خود مهرزاد دارد و نیز شیطنت هایی كه در او سراغ دارم انتظار داشتم  طرح جلد خاص ترى ببينيم كه البته حتما نظر خود مهرزاد هم در اين امر دخيل بوده است.

پس یعنی ویژگیهای ظاهری آلبوم منحصر به فرد نیست.

متون گویاى محتویات كامل آلبوم،  و قطعات نیست. البته انتظار نیست که آلبوم مهرزاد به عنوان اولین كار مستقل دارای ویژگیهای كاملا  حرفه اى  باشد. ولی حداقل این انتظار را می توان داشت که  ناشر محترم  این اجازه را به صاحب اثر می داد که بتواند سی دی را حاوی اطلاعات دقیق و جامع ترى كند يا به او اين نكته را گوشزد كند. 

براى شما که سالهاست در این  عرصه اید،  چنین اتفاقاتی نیفتاده است؟ 

 من با خیلی از شرکت ها و نشريات مختلف  همکاری نزديك يا دور داشته ام و با اين مشكلات بيگانه نيستم . در حال حاضر نیز مژده تاسیس شرکت های نوين  به گوش می رسد و اميدوارم داستان توليد از انحصارى بودن نجات پيدا كند . نسل من و نسل بعداز ما دیگر اجازه بى حرمتى به هنر را نمي دهد. شما مطمئن باشید روزگارى  کسی پيش بينى نمي كرد  شرکت آوای باربد و ماهور بتواند این قدر تیراژ و آثار فاخر داشته باشد و آقای اسفندیاری و موسوى با زحمت وپشتكار نشان دادند که می توان متفاوت بود با احترامی که به شان موزیسین ها و نوازنده ها قائل بودند .  این در حالی است که بسیاری از شرکتها با انتشار آلبوم هنرمندان بر سر آنها منت می گذارند كه اصلا عادلانه و حرفه اى نیست.

شاید اگر شما هم جای مهرزاد بودی شرایط را می پذیرفتید ؟

دوستانى كه من را از نزديك مي شناسند مي دانند كه من زير بار حرف زور نمي رمم و اگرمجبور بشوم اثرم را مجانى در پارك و مترو تقديم مردم خواهم كرد ولى از ايده ال خودم چشم پوشى نمي كنم .

سیاست هایی که متاسفانه برخی از شرکت ها دارند متعلق به دهه های گذشته است و دیگر پاسخگوی نیاز هنرمند و مخاطب امروزی نیست. 

 البته امروز هم هنوز درگیر توجيح كردن مديران آنها هستيم . منتى را قبول نمي كنيم چرا كه همه اعضا يك خانواده موسيقى هستيم و بايد به هم كمك كنيم .  مهرزاد  5-6 سال از جوانی اش را در جاده ها کف دستش گذاشته و از اصفهان به تهران آمد تا آموزش ببیند و  نمی توان از کنار همچین جوانی با کاری که انجام داده ساده رد شد و به نوبه خودم به ديگر اساتيد و خانواده اش تبريك مي گویم . فکر می کنم حداقل کاری که می توان برای او انجام داد این است که حمایت و تشويقش كنيم .

زيرا اثر او در حال و آینده شنیده می شود و جزو کارنامه هنرى اش به شمار می رود

مطمئنا مهرزاد اگر چند سال بعد به آلبومش گوش کند حتما روند رشد خود را بهتر حس مي كند . 

به عنوان استاد مهرزاد به شاگردی همچون او خوشبین هستید؟

بله از نظر من اولین کار مهرزاد اعظمی کیا برای ورود به عرصه حرفه ای با ارزش است. او در آينده اگر ارزشهاى هنری و سیاستهای آن را درست جلو ببرد می تواند هم نوازنده خوبی باشد و هم معلمی دلسوز ، به شرط اين كه دچار حواشى و غرور نشود و همیشه نقد پذير و عاشق ياد گرفتن باشد. او به  هر لحاظ چه از نظر

فیزیکی و ذهنی و چه به لحاظ تجربی و تكنيكى قابلیت این را دارد که هر روز موفق تر شود و من به او مي بالم .  فکر می کنم اگر همه چیز درست پیش برود، او جزو یکی از نوازنده های برجسته و توانمند در بین هم نسلان خود خواهد بود.

 

با توجه به اینکه مهرزاد شاگرد شماست توقع می رفت آلبوم او به کارهای شما نزدیک باشد اما او آلبومی مستقل منتشر کرد. در این باره چه نظری دارید؟ 

خير اين  آلبوم کاملا مستقل نيست و خود مهرزاد هم به اين موضوع واقف است كه از تم تركى استامبولى گروه لاچووتايفا و يا حالتهاى آذرى و ارمنى و يا شيوه استاد بهارى هم استفاده شده است.

 خود من هم موافق نبودم  که مهرزاد بخواهد فقط تفكرات من يا ديگر اساتيدش را در کارهایش بزند. این توصيه من بود كه  از مهرزاد خواستم تا این قضاوت درباره اثرش نشود که چون بيشتر شاگرد من يا ديگرى بوده کارهایش كلا رد پاى شخص خاصى را دنبال كند و یا چون  به مكتب استاد كامكار علاقه منده  ازايشان تقليد مطلق كند ، ضمن اینکه زود است از مهرزاد انتظار استقلال كامل داشت و شاگرد هميشه رنگ و بوى معلم خودش را دارد.

با آرزوى موفقيت براى مهرزاد و همه شاگردان عزيزم .

 

 

به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q