نوای فارس-کسانی که جریان موسیقی جدی را در کشور دنبال میکنند، با نام نادر مرتضیپور آشنایی دارند. همکاری او با ارکستر سمفونیک تهران به سالهای دور برمیگردد. او در سال 61 رهبر ارکستر سمفونیک تهران شد و به مدت 2 سال ارکستر را هدایت کرد. پس از او افرادی مثل نادر مشایخی، فریدون ناصری، شهرداد روحانی و...ارکستر را هدایت کردند اما چوب رهبری در سال 90 دوباره به دست او رسید.
شاید با تعطیل شدن اکستر سمفونیک تهران در دولت پیشین، خاطرهی خوبی از وضعیت سالهای اخیر ارکستر در ذهن این هنرمند پیشکسوت نمانده باشد اما او میگوید که امروز در سن 64 سالگی خوشحال و هیجانزده است و از شرایط ارکستر راضی است.
او که امروز در کنار علی رهبری و به عنوان دستیار این هنرمند، در کنار ارکستر سمفونیک تهران حضو دارد، از وضعیت این روزهای ارکستر میگوید:
آقای مرتضیپور! شما در زمینهی همکاری با ارکستر سمفونیک تهران و همچنین رهبری این ارکستر سابقهی زیادی دارید. ارکستر پیش از تعطیلی وضعیت مناسبی نداشت و هماکنون فصل جدیدی از فعالیتهای خود را با حضور آقای علی رهبری رقم زده است. ارزیابی شما از شرایط فعلی ارکستر و البته نسبت به گذشته چیست؟
ارکستر در حال حاضر تفاوت زیادی با چند سال گذشته دارد که این تفاوت از چند جهت دیده میشود؛ حتی اگر بخواهیم این ارزیابی را نسبت به سی و چند سال گذشته یعنی نسبت به زمان انقلاب انجام دهیم. یکی از فاکتورهای اصلی برای حضور در یک ارکستر رعایت نظم و انضباط است. یعنی رفت و آمد نوازندگان ارکستر، نحوهی وارد شدن به صحنه و نشستن برای تمرین. از طرفی کوک کردن ساز و نحوهی نوازندگی در ارکستر هم باید با نظم انجام شود. در نهایت داشتن تمرکز و آرامش که لازمه توجه به رهبر ارکستر است.اینها نکات کلیدی و مهمی بود که در ارکستر توجه کمی به آن شده و یا اینکه فراموش شده بود.
اما امروز میخواهم بگویم، تمام نکاتی که لازمه تشکیل و اجرای یک ارکستر است، هماکنون به ارکستر بازگشته است و الان این ارکستر میتواند در سطح بینالمللی حرف برای گفتن داشته باشد. یعنی به لحاظ تکنیکی، تاکتیکی و نوع رپرتوار.
ارکستر سمفونیک تهران، هماکنون توانایی عرضه اندام بینالمللی دارد و همه اینها در نتیجه اتفاق بسیار خوبی است که رخ داده و آن اتفاق خوب، حضور آقای علی رهبری است که با یک نگاه حرفهای، استاندارد و با توجه به تجاربش در سطح بینالمللی، ارکستر را هدایت میکند و باعث شده است که آن مواردی که در ارکستر ضعیف و یا فراموش شده بود، طی یک ماه و نیم گذشته به آن بازگردد.
نوازندههایی که طی همین چند سال گذشته در ارکستر ساز میزدند، به همراه تعدادی جوانتر که شاید بعضی از آنها ساز زدن در ارکستر تجربه اولشان باشد، آنچنان درگیر نکات کلیدی ارکستر شده اند که با تمرکز و توجه به رهبر ارکستر گوش میدهند و این باعث شده است که ارکستر هماکنون به این سطح برسد.
میخواهم یادآوری کنم که ممکن بود این ارکستر پس از مدتی تعطیلی کار خود را با هر رهبر خارجی یا ایرانی آغاز کند اما در نهایت کسی با یک رزومه واقعی، سابقه و تجربه درست وارد عرصه شد که به نظر من اتفاق بسیار خوب و انتخاب درستی بود. رهبر ارکستر را میشود با یک مربی فوتبال مقایسه کرد. هرچقدر هم که یک مربی خارجی نکات را دقیق به شاگردانش گوشزد کند، اگر یک مربی با زبان بومی به آنها درس دهد، نتیجه بهتری میدهد. اتفاق خوبی است که رهبر فعلی یک رهبر ایرانی است. آن هم با سابقه خوب و تجربه کافی.
*در بخشی از صحبتهایتان به نکاتی اشاره کردید، که مدتهاست اجرایشان در ارکستر فراموش شده است. منظورتان از این نکات فراموش شده چیست؟ از نظم و انضباط میگویید یا مسائل تکنیکی؟
نظم و انضباط مسئله مهمی است. مثلا درگذشته وقتی ساعتی را برای تمرین مقرر میکردیم، عدهای به موقع میآمدند و از طرفی باید صبر میکردیم که عده ای برسند. اما الان شرایط واقعا مثل یک ارکستر بینالمللی شده است و به مراتب بهتر از جاهایی است که خودم آنجا ساز زدم. تحصیلات من در آمریکا بوده است و در ارکستر آنجا هم ساز زدم. میتوانم بگویم که الان این ارکستر از نظر نظم، بهتر و درستتر است.
*چه جوانترها و چه مسنها قبل از ساعت مقرر بر سر تمرین حاضر میشوند و سازشان را کوک میکنند. رهبر هم به موقع می آید. تمرینها با برنامهریزی قبلی که توسط رهبر ارکستر انجام شده است، آغاز میشود. اینگونه نیست که آقای رهبری روی صحنه بیایند و تازه فکر کنند که میخواهند، چه کار کنند؟ ایشان درباره همه چیز فکر کردهاند. همه چیز به موقع و سروقت است و میتوانم بگویم شگفتانگیز است.
نوازندهها انرژی را از رهبر ارکستر می گیرند و به او پس میدهند. چند وقت پیش با آقای رهبری صحبت کردم و به ایشان گفتم، این صدایی که هماکنون از ارکستر شنیده میشود، تا بحال از ارکستر در نیامده است. ارکستر دارای هماهنگی و سونوریتهی خوبی است. برای یک سونوریتهی خوب، کوکزدن ارکستر، هماهنگی و آنسامبل و بیان درست مهم است. در یک اجرای ارکسترال چیزی حدود 70 نفر یک قصه موسیقی را روایت میکنند که البته بخش مهماش به رهبر ارکستر برمیگردد که تعریف درستی را از ارکستر بخواهد و چگونگی آن را برای نوازندگان توضیح دهد. دیروز سرناد چایکوفسکی را در تمرین ارکستر سمفونیک تهران شنیدم. آن قدر کار قوی بود که به زعم بنده میتوانست، در همان لحظه ضبط یا اجرا شود. به طوری که اگر کسی کار را میشنید، فکر میکرد اثر ارکسترهای اروپا یا ژاپن باشد. واقعا تابحال چنین صدایی از سرناد چایکوفسکی نشنیده بودم.
من فکر میکنم که اعضای ارکستر هم منتظر چنین شخصی یعنی آقای رهبری بودند. یک شخصیت بینالمللی که عملکرد و نگاه خاص خودش را دارد. کمتر کسی هم هست که با رزومهی آقای رهبری آشنایی نداشته باشد. چه در زمینه موسیقی ارکسترال و چه اپرا.
*اواخر سال گذشته بود که آیین افتتاح ارکستر سمفونیک در تالار وحدت برگزار شد که میتوان از آن به عنوان به عنوان یک پروژه آزمایشی برای ارکستر هم یاد کرد. خیلیها از آن اجرا به عنوان اجرای خیلی خوبی یاد میکنند و بعضیهل هم نوشته بودند که نوازندگان بادی هماهنگی زیادی نداشتند. ارزیابی شما از آن اجرا چیست؟
یکی از مشکلترین قطعات صحنهای، سمفونی کرال بتهوون است که در موومان چهارم، گروه کر 100 نفره به ارکستر ملحق میشوند. ارکستری که سه سال تعطیل بوده است با 9 جلسه تمرین به روی صحنه رفت. در حالی که خیلی از نوازندگان بار اولشان بود که چنین تجربهای را پشت سر میگذاشتند. تمرینات پی در پی صبح و بعد از ظهر با یک استراحت کوتاه انجام میشدند و همزمان گروه کر به صورت مجزا تمرین میکرد و در 2 یا 3 جلسه آخر به ارکستر ملحق شد. نوازندگان بادی هم همانهایی بودند که در ارکستر سابق ساز زدند. تعدادی هم بر اساس نیاز به بعضی قسمتها اضافه شدند. مشکل خاصی هم در بخش بادی وجود نداشت. اگر هم بوده شاید در حد یک یا دو نت که آنقدر کوچک بوده فقط خود بتهوون متوجه میشده است.
*چندی پیش آقای رهبری برنامه 6 ماهه ارکستر سمفونیک تهران را منتشر کردند که در تقریبا این طور اقدامات در کشور ما نادر است. نظر شما درباره رپرتوار انتخابی ایشان چیست؟
این یکی از اتفاقات بسیار خوب و نادری است که در راستای فعالیتهای ارکستر اتفاق افتاده است. شاید مشابه آن به ندرت در زمان رهبری آقای فرهاد مشکات دیده میشد. با انتشار این برنامه ششماهه نوازندگان تکلیف خودشان را میدانند و میتوانند زودتر تمرین کنند. این موضوع برای بنیاد رودکی هم خوب است که باعث میشود، برنامهشان را بدانند.دربارهی رپرتوار و قطعات انتخاب شده نیز باید بگویم که قطعات بسیار هوشمندانه و با فکر انتخاب شدهاند. همینطور در این برنامه 6 ماهه، سمفونی 9 هر دوهفته یک بار برای مردم اجرا خواهد شد.
*فکر میکنید که اگر این روند مدون برای تمرینها در ارکستر ادامه داشته باشد و شرایط همینطور خوب و رو به جلو پیش رود، جایگاه ارکستر سمفونیک تهران در سال دیگر کجا باشد؟
لطفا از واژه «اگر» استفاده نکنید. این روند باید ادامه داشته باشد و خواهد داشت. من به شما میگویم که اصلا به سال نمیرسد و در شهریورماه امسال، یعنی پس از پایان این برنامه 6 ماهه، ارکستر در سطح بالایی قرار میگیرد که در مسابقات مختلف در جای جای دنیا و فستیوالهای گوناگون شرکت خواهد کرد. همینطور از ماه مهر به بعد باید روی ارکستر حساب جدی باز کرد. من خطاب به مدیران ارشاد و بنیاد رودکی میگویم که کم کم میتوانند برای ارکستر برنامهریزی بینالمللی کنند. البته تمام تصمیمات بر عهده مدیر هنری ارکستر است که باید در این باره سخن بگوید.
آقای رهبری تا مهرماه سال 95 هم برای ارکستر برنامهریزی کردهاند و من فکر میکنم که اگر این برنامهشان هم مهرماه امسال منتشر شود، دیگر آرزویی نداشته باشم. خیلی خوب است که آقای رهبری در ارکستر اختیار تام دارند و من این روزهایی که ارکستر سمفونیک میگذراند را رنسانسی در موسیقی سمفونیک ایران می دانم.
*اما در آخر میخواستم بدانم که آیا امکان بازدید از تمرینات ارکستر برای دانشجویان موسیقی وجود دارد؟
با شناختی که من از روحیه و نگاه آقای رهبری نسبت به جوانان و دانشجویان دارم، مطمئنم این فرصت را برای دانشجویان فراهم میکنند؛ زیرا برنامههایی برای کنسرت آموزشی و شهرستانها دارند.
منبع : روابط عمومی