۱۴۰۳ اول ارديبهشت - 04:17 ب.ظ

«پیمان خازنی» در گفت و گو با نوای فارسجامعه عطش موسیقی دارد

جامعه عطش موسیقی دارد

نوای فارس: پیمان خازنی در عين جواني ولي سرشار از پختگي است. او که نوازندگی را از سنین کودکی با ساز سه تار آغاز کرده است،با پرداختن به تار نیز دامنه موسيقي را در وجودش گسترش داد. به جرات می توان او را یکی از خوش آتیه ترین چهره های موسیقی سنتی در ایران دانست . او که از سن هشت سالگی نوازندگی تار را نزد کیوان ساکت ادامه داد،و بعدتر از آموزش استادانی همچون امیر اسلامی، هنگامه اخوان، رامین بهنا بهره جست؛ آثاری همچون شوخی،چکاوک ، سیه چشم پریچهره ، فکر و فریاد ، بیاد من باش ،کجاست خانه باد، تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم را در کارنامه هنری خود دارد. با این آهنگساز جوان و خوش ذوق ،گفت و گو کرده ایم:

این روز ها مشغول آهنگسازی برای مستند  پیرنیا  باغبان گلها  هستید. این فیلم مجموعه ای ارزشمند برای گنجینه  موسیقی  ملی خواهد بود. دلیل انتخاب شما برای آهنگسازی این اثر  را چه میدانید؟

داود پیرنا نام بزرگ و تاثیر گذاری در فرهنگ ما ست. اگر جریان موسیقی گلها را از  تاریخ موسیقی ایران فاکتور بگیریم  با یک انگشتر بدون نگین روبرو خواهیم شد . در گلها موسیقی دانانی را داشته ایم که هر کدام به خودی خود  نام های بزرگ تاریخ هستند  و با بنیانگذاری این جریان بزرگ تاریخی  توسط مرحوم پیرنیا  ، نام گل ها برازنده این جریان است . حضور در چنین مجموعه ای برای من با ارزش است و  در نظرم پیرنیا   همیشه  شخصیتی  فرا فرهنگی  است.  روزی که با کارگردان این فیلم نشستی را داشتیم اینگونه عنوان شد که  شناخت کامل از ساختار موسیقی گلها برایشان  بسیار مهم است و این دلیل دعوت من به این مستند  بود. البته این اولین همکاری من با هومن ظریف نیست.چندی پیش فیلم مستند مرز پرگهر  که به زندگی خالقان ای ایران میپرداخت  بارها اکران شد و این دومین همکاری میان ماست.

امروزه  فعالان موسیقی بیشمارند ولی شما را جزو  سرشناسان نسل جوان ارزیابی میکنند . چه ملاکی شما را در این میا ن شاخص میکند؟

شما به من لطف دارین . امیدوارم لایق تعاریف شما باشم .من همیشه به تاریخ سازان بزرگ  موسیقی ایران ارادت  دارم و معتقدم اگر هنرشان نبود هنر امروز ما درختی بی برگ و بار بود و  خودم را تلمذ کرده ای غیابی برخی از بزرگان میدانم. من به اجزا تشکیل دهنده یک اثر اهمیت  ویژه ای  میدهم. همانگونه که میدانیم اجزا یک اثر متشکل از  شعر، انتخاب تنالیته و ضرباهنگ ، ملودی پردازی ، ارکستراسیون ،انتخاب نوازندگان  ، صدا برداری ، میکس و مستر است. من معتقدم اگر تمام اجزا به درستی ایفای نقش داشته باشند روح واحد اثر به درستی در جامعه حرکت خواهدداشت.
اگر به شاخص ترین آثار حوزه موسیقی، ادبیات ، تجسمی و معماری جهان توجه کنیم  اهمیت به اجزا را  خواهیم دید.

پرداخت به مقوله آواز در آهنگسازی شما محسوس است که نشان از دین شما به آواز به نظر می آید. دلیل آن چیست؟

تولد من در یک خانواده هنری سبب شد تا  کودکی ام  با صدای ظلی ، اقبال آذر ، طاهرزاده ، قمر ، تاج  و بنان همراه شوم  . این توفیق اجباری سبب شد تا غلاقمندی و وفاداری از آواز در ایده های موسیقیایی  امروز من مشهود باشد. در نوجوانی  مدتی افتخار  شناخت  ردیف های آوازی را نزد سرکار خانم هنگامه اخوان داشتم . گنجینه مکتب اصفهان یکی از علاقه های شخصی من هست ودر شبانه روز از شنیدنش لذت میبرم .

تالیفات شما کمی غیر قابل پیش بینی است و این نشانگر میل به تجربه در ژانرهای  مختلف از سوی شماست. جرا؟

من شخصیتی ماجرا جو  دارم . البته ماجر جویی از روی اشراف را میپسندم.  دوستان نزدک من با این روحیه  من آشنا هستند. پیش از  پیاده سازی هر ایده ای ابتدا به مطالعه کلی درون مایه میپردازم و  خواستگاه اجتماعی اش را نیز برسی میکنم.  فراموش نکنیم عبارت  ژانر که از آن پیشتر یاد کردیم  دست ساخته خود هنرمندان است . پس از آن برخی اوقات خروج کردن و ساختن دنیا های جدید موسیقیایی نباید برایمان غیر قابل انجام باشد. البته این نظر شخصی من است.

استفاده از اشعار  بزرگان شعر و ادب در آثارتان متنوع است  ولی رویکرد شما با هرکدام متفاوت است. لطفا کمی توضیح دهید.

هر شعری بویی دارد، هر بویی رنگی دارد  و هر رنگی در تنالیته ای قرار میگیرد. به نظر من تنالیته فصل مشترک پاسخ من به این سوال است  چون هم مفهومی موسیقیایی دارد هم مفهممی تجسمی .
حال با استناد به این صحبت  شاعران بلند آوازه ای چون شفیعی کدکن، ابتهاج ، سیمین بهبهانی ، اخوان ثالث و ... را در نظر بگیرید که شعر هر کدام این بزرگان  تنالیته ی خودش را دارد ، پس نمیشود با همه آنها در آهنگسازی برخوردی یکسان داشت . برای مثال  بهره گیری عنصر طبیعت در اشعار شفیعی کدکنی بسیار  محسوس است پس آهنگسازی و ارکستراسیون بر روی آن نیز از روح زیبایی شناسی شعر پیروی میکند.

شما در نوازندگی و آهنگسازی  درخشیده اید ، او لویت اول شما کدام است؟

اولویت بندی برای یک نوازنده آهنگساز کار آسانی نیست ولی  ساز را بیشتر برای لحظه های شخصی خودم  حفظ کردم. ولی هر دو تخصص را دوست دارم و به آن عشق می ورزم . به نظر من چه در آهنگسازی چه در نوازندگی به اوج رسیدن کار سختی است حال موسیقیدانانی که مثل من در  هر دو تخصص فعالیت میکنند سختی کارشان دوجندان است.

در اخبار آلبوم  تک نوازی شما با عنوان «همهمه ی کاشی ها»  سعی بر یک حرکت رو به جلو در تارنوازی معاصر  بیان شده است . لطفا کمی توضیح دهید.

آلبوم همهمه ی کاشی ها فقط یک آلبوم تک نوازی صرف نیست . در این آلبوم با یک نوع خنیاگری ونقالی روبرو هستیم آن هم با اشعار روایی شاعران معاصر.  خوانش اشعار در ترجمان مضراب ها نقش بازی میکنند و  بهره گیری از ادبیات روایی شکلی متفاوت و امروزی از بداهه نوازی را بوجود آورده است.من معتقدم ادبیات ما چند قدم جلوتر از دیگر شاخه های هنری است. من با بهره گیری از ادبیات و انطباق آن با بداهه نوازی هایم سعی بر اجرای  اثری متفاوت با رویکردی متفاوت هستم.

موسیقی شما ملودی محور است  و این امر شما را در میان دیگر موسیقیدان ها متمایز میکند

این روند را  ادامه خواهید داد؟ موسیقی بدون مخاطب بی معناست  و ملودی  ماندگار احساس مخاطب را نشانه میگیرد.  ملودی پردازی به قسمت جوشش فعالیت های یک آهنگساز مربوط میشود، البته این امر با ارزش  معمولا در انحصار معدود آهنگسازانی در تاریخ بوده است.  پرداخت به ملودی از علاقمندی های شخصی من است و ساعاتی در روزمره را به شنیدن ملودی های ماندگار در آهنگسازان برجسته ی جهان مشغولم. به نظر من ملودی زبان  مشترک همه انسانهاست حال با هر ملیتی.

آثارتان در ژانر موسیقی ملی  جزو  پر فروش های حال حاضر است شما به سوی مخاطب حرکت می کنید یا مخاطب به سوی شما؟

به نظرم این ارتباط دو سویه هست یعنی هر دو به سمت هم حرکت میکنیم. این قاعده همیشه بوده و هست . البته با نزول هنر برای ایجاد جذابیت کاملا مخالفم . هنرمند فقط اگر کمی جامعه شناس باشد جامعه از هنرش بهرمند خواهد شد . من همیشه آثار شاخص هنرمندان  بزرگ تاریخ را مطالعه کردم و متوجه شدم هنرمندی که هنرش با جامعه پیوند زده است ماندگار شده است.

شما  در آلبوم «کجاست خانه ی باد» بر اساس اشعار فروغ فرخزاد به روایت الهام پاوه نژاد  ، از یک موسیقی انتراعی با شکلی خلوت استفاده کردید، چرا به سمت ارکستر بزرگ نرفتید؟

فروغ شاعر  لحظه های تنهایی من است،  بعضا اگر بخواهم از شلوغی های روزمره  کمی خلوت کنم فروغ میخوانم . به نظرم روح اشعارش مجرد و غیر مادی  است. برا ی همین یک موسیقی انتزاعی بسیار خلوت را برای اشعارش آهنگسازی کردم. ارکستر بزرگ اثر را به سمت نوعی  تجمل گرایی می برد که برای همین خلوت را به همه چیز ترچیح دادم.

شما آهنگسازی  موسیقی فیلم ، انیمیشن ، مستند، و نمایش های متععدی را در کارنامه ی خود  دارید، ولی جامعه علاقمند است همچنان پیمان خازنی را در آهنگسازی موسیقی ملی ببیند. دلیل آن را چه میدانید؟

من سعی میکنم در هر قسمتی از جامعه که در حال آهنگسازی هستم  کارم را به درستی انجام بدم و نت ها را  با اعتقادم کنار یکدگر بگذارم حال  میخواهد فیلم ، انیمیشن ، نمایش  یا ... باشد .  جامعه عطش موسیقی دارد .

در آثار شما از تولید تا نشر حد اقل  چهار سالی فاصله است دلیل این زمان طولانی چیست؟

دلایل متعددی دارد.  یکی از آنها بر میگردد به طولانی بودن پروسه ضبط جون معمولا آثارم ارکسترال  است و تعدد نوازندگان در آن  زیاد است و البته مقداری هم اخذ مجوز ها زمان بر است و نهایت هم وسواس های گای اوقات بیش از اندازه من نیز  پروسه را طولانی میکند.این عوامل دست به دست هم میدهند تا پروسه تولید تا نشر چند سالی بشود.

به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q