۱۴۰۳ هجدهم مهر - 11:01 ب.ظ

در نشر هنوز برگزار شد؛آیین رونمایی آلبوم «دوستت می دارم های دنج»

آیین رونمایی آلبوم «دوستت می دارم های دنج»

نوای فارس: آیین رونمایی آلبوم« دوستت می دارم های دنج» در نشر هنوز رونمایی شد.
این آلبوم اثری مشترک از یک زوج  سارا نجفی و علی کاظمیان است درهمراهی ِقطعاتی کلاسیک توسط پیانو با صدای شاعر.
علی کاظمیان اشعارخود را در این آلبوم دکلمه کرده است و سارا نجفی آثاری از شوپن، اریک ساتی، چایکوفسکی و بتهوون را نواخته است.
«دوستت می دارم های دنج» توسط موسسه «راوی آذر کیمیا» منتشر شده است. این مراسم با حضور جمعی از هنرمندانِ نسل قدیم و جوان برگزار شد. استاد خسرو سینایی، استاد محمدعلی نجفی،  رضا مهدوی و آریا عظیمی نژاد سخنرانانِ این جلسه بودند . علی کاظمیان نیز نکاتی را بازگو کرد و توضیحاتی در موردِ خود اثر داد. ابتدا رضا مهدوی، ناشرِ آلبوم سخن ساز کرد و گفت:

تبریک می گویم به این زوج جوان ؛خوشحالم که به نوبه خود سهمی داشتم به خاطرِ عرضه شدنِ کار نه به بار نشستنش!
امروز جامعه به کارهای ساده و صمیمی نیاز دارد. یعنی کارهایی به دور از هر پیچیدگی!  می خواهم دفاع کنم از آقای کاظمیان و همسر گرامی شان خانم نجفی که کاری کردند کارستان. موضوع در ظاهر ساده است! صدای شاعر!
نوع غزلواره ی اشعار که به سبک ساده و بی وزن سروده شده همراه با یک موسیقی که اصطلاحا فاخر نام دارد، آنقدر چفت و بست پیدا کرده اند که شنونده با آن احساس بیگانگی نمی کند. اینجاست که می گوییم  شاعر ، آهنگساز و تنظیم کننده و ناشری موفق است که بتواند فرهنگ های مختلف را در هم ورود بدهد; که بتواند اینها را مصادره به مطلوب بکند برای فرهنگ بومی.
ما احتیاج به چنین جمع هایی داریم که بیشتر گوش ها و چشم ها حسّاس تر بشوند ; که درد دل کنیم و بیشتر با هم به بهانه فرهنگ آشنا بشویم.

سپس، آریا عظیمی نژاد به ایراد سخنانی پرداخت و گفت::

 مدتها بود که کاری نشنیده بودم که اینقدر دلی و ساده و شخصی باشد. این شخصی بودن یک دنیایی دارد برای من ؛ چون علی و سارا را مدتهاست که می شناسم.
یک دفعه یک جهانی برایم باز شد از دنیای درونی علی و سارا.
 این اتفاق به یمن نوازندگی سارا که آهنگساز خوبی هم هست، به زیبایی صورت گرفته است.
حسّی که در تمام این آلبوم وجود دارد ، این را به من یادآوری کرد که آدم نباید منتظر باشد ببیند که معشوقش چه عکس العملی نشان خواهد داد. آدم باید همیشه عاشق باشد. این ممکن است که تأئید معشوق را در بر داشته باشد که آن موقع عاشق بودن سخت تر خواهد شد. کارِ مشکل در واقع عاشق ماندن است. و اساس ِ قوام وصل ها، در این است که وقتی معشوق جواب نمی دهد ولی عاشق باید عاشق بماند.
خیلی خوشحالم که این دو تا دوستِ عزیزم که هر کدامشان را از دو نقطه متضاد می شناختمشان، حالا به یک نقطه رسیده اند! این خیلی برایم جذّاب است.

سپس استاد خسرو سینایی چنین گفت::

من بارها و بارها گفته ام، آنچه که باید برای امثال من مهم باشد، تداوم ارتباط با نسل جوان تر است. خوب است که نسل جوان بدانند که نسل پدران چه راه هایی رفته اند. در آلبوم شعری هست به نام ِ "شعر و مهتاب" ؛
این یعنی این آدم، این لحظه را حس کرده! می داند که نمی شود که تصمیم گرفت و بگوید که : اکنون من می خواهم شعر بگویم! نه! هنرمند نیست که به طرف شعر می رود؛ اگر شاعر باشد شعر است که بر هنرمند مسلّط می شود. همین شعری که از آقای علی کاظمیان خواندم نشان می دهد که او این "خودش آمدن" را احساس کرده.
راجع به موسیقی ؛ وقتی که آلبوم را گوش می کردم گفتم که چه همسر خوبی! بدونِ این که من ایشان را دیده باشم ، ایشان هرگز سعی نکرده در اجراهایی که نواخته ، از اریک ساتی گرفته تا شوپن و بتهوون ، حس های خودش را در نواختن آنچنان مطرح بکند که حس شعر را خفه کند. سعی کرده که در سایه شعر آن فضا را بسازد و این چه خوب و متواضعانه بود. و در اجرا هم بسیار بافرهنگ بود. من آرزو می کنم که این فعالیَت های فرهنگی نسل جوان ما ادامه داشته باشد. یادمان باشد واقعأ همه حرفها به جای خود؛ مملکت ما به ارتقای فرهنگِ این سرزمین نیاز دارد.

علی کاظمیان در ادامه چند کلامی در مورد خودِ کار صحبت کرد و گفت:
عرض شود که ۴۸ دقیقه مدّت زمان آلبوم است. انگار که بر اساسِ یک قصّه تنظیم شده باشد. یک قصّه ی عاشقانه! وقتی که عاشق ، حادثه ی عشق را احساس می کند ، این حال و حالت شرح داده می شود. آشنایی صورت می گیرد. البته با یک فاصله و یک سنگینی ارتباط جلو می رود و عاشق فکر می کند که به مراد وصل رسیده است. ولی از یک جایی به بعد یک تغییری به وجود می آید در اواسطِ آلبوم ، گویی که معشوق جوابِ نه می گوید.و بعد ما با فراق و تنهایی ِشاعر و عاشق مواجه هستیم. و وقتی که در اوج نااُمیدی هست ، خوشبختانه لبخند معشوق ماجرا را ختم به خیر می کند و با یک «هپی اِند» مواجه هستیم.
کار چند تا بازیگر دارد. بازیگر اصلی ما جناب شوپن هستش! نقشِ دوی کار آقای اریک ساتی هست که راهبرِ ماجراست. دو بازیگر مهمان هم داریم: آقای بتهوون و آقای چایکوفسکی! نقش هایی که به این آهنگسازان قَدَر محوّل شده بر اساس عشق است که پایه ی کار بر آن بنا شده. طبیعتأ نقش اوّل به شوپن رسیده است ؛ چرا که او به مشهور و معروف است به شاعر پیانو.

و در پایان نیز استاد محمدعلی نجفی که منقلب شده بودحسن ختامی ایراد کرد:
 تنها چیزی که می توانم بگویم این است که خوشحالم که عمر و زندگی و جوانی اَم را صرف این کردم که یک فضای فرهنگی به وجود بیاید و بچه هایم در یک فضای فرهنگی ، فرهنگی بشوند. و محصولاتِ فرهنگی داشته باشند.
وقتی که استاد سینایی صحبت می کردند ، من واقعأ احساس کردم که بزرگترین لطف بهم شده که در یک شرایطی قرار گرفتم که هر چه صحبت می شود، صحبت از تولیدِ فرهنگ است. و آقای مهدوی اشاره کردند که این تولید فرهنگ باید ادامه داشته باشد.
من به علی و سارا تبریک می گویم. شما فراتر از ما حرکت کردید. و بیشترین نوید را به ما می دهید که خوشبختانه ادامه ی ما هستید ولی تکرار ما نیستید.

به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q