۱۴۰۳ سيزدهم ارديبهشت - 05:03 ق.ظ

گفت و گو با سپند امیر سلیمانی، بازیگر- خواننده:می خواهم شبیه خودم باشم

می خواهم شبیه خودم باشم

نوای فارس-لی لا رضایی: سپند امیرسلیمانی از بازیگرانی است که با جدیت موسیقی را نیز دنبال می‌کند. او که از همان دوران کودکی موسیقی برایش جدی بوده با آموزش ساز تنبک و دف این عرصه را تجربه کرد.
این بازیگر هم اکنون مشغول جمع آوری مجموعه ای در قالب آلبوم با صدای خویش است که قرار است آن را به صورت مجاز در دسترس علاقه مندان به موسیقی قرار دهد.
با وی در این باره گفت و گو کرده ایم:

* شما را تاکنون به عنوان بازیگر می شناختیم . از کی و چگونه وارد عرصه موسیقی شدید و این مقوله چقدر برایتان جدی است و هم اکنون در چه مرحله ای هستید ؟
موسیقی از زمانی برای من جدی شد که سازی که می زدم از قدوقواره من بزرگتر بود.من ساز تنبک را انتخاب کرده بودم و درکنارش نواختن دف را نیز فراگرفتم. بعداز آن نیز مدتها تدریس موسیقی می کردم و مدتی هم گیتار می نواختم. چون آن زمان خوانندگی می کردم درحد آکورد زدن بر روی گیتار تسلط داشتم. در واقع خیلی با این مقوله غریبه نیستم و اغلب سازها را می توانم بزنم، مثل ویلون، عود ،سازهای بادی و ... و توانسته ام از پس نواختن آنها بر بیایم و این مقوله همیشه برایم از جدیت برخوردار بوده است.
موسیقی همیشه یکی از جدی ترین مباحث زندگی من بوده و هست، در آن حد که موسیقی گوش کردن جزو برنامه های هر روزه من است. هیچ کار دیگری نیست که من به صورت مداوم و هر روزه آن را انجام بدهم در حالی که موسیقی برایم اینگونه است. از وقتی یادم می آید تا همین امروز ، هر روز ساز زدم ولی از چند سال قبل به خواندن هم فکر کردم اما بنا به دلایلی اتفاق نیفتاد.هر دفعه ماجرایی پیش می آمد که نمی شد و الان می توانم بگویم شاید حتما نباید آن موقع زمانش نبوده و حالا وقتش شده است، پس برایم اتفاق افتاد.احتمالا الان بهترین زمان بوده است که من شروع کرده ام و ابتدا ترانه «دل بده» که از ضربی خوانی های قدیمی بود را برای مراسم چهلم آقای مرتضی احمدی اجرا کردم . این قطعه با استقبال خوبی از جانب مردم مواجه شد و همین طور رادیو و تلویزیون به دفعات آن را پخش کردند.  به موازات آن قطعه «شب پاییز» را تولید و اجرا کردم که مهرماه منتشر شد و خدا را شکر که شنیده شد و فراتر از آنچه که من فکر می کردم از آن استقبال شد.

*یعنی فکر نمی کردید این قدر با استقبال مواجه شوید؟
راستش فکر می کردم به شکل موقتی و موضعی بر روی آن گارد گرفته شود که البته این اتفاق نیز افتاد ولی خیلی کمتر از چیزی بود که فکر می کردم. طبق آمارهای به دست آمده از سایت ها و دانلودهایی که شده است، درصد نارضایتی نسبت 30-70 و 20-80 است . یعنی بیشتر مردم از شنیدن آن راضی بوده اند و این خوشحال کننده است.

*از اینکه پس زده شوید نترسیدید؟
مصرعی از یک شعر است که می‌گوید: گرمرید راه عشقی، فکر بدنامی نکن! من عاشق موسیقی ام و خیلی به این فکر نمی کنم که چه شده و چه خواهد شد و قرار است مردم بدوبیراه بگویند و ... بیشتر از اینکه خودم را درگیر این چیزها کنم، به این فکر می کنم که کارهایی که دوست دارم و سالها برای آنها زحمت کشیده ام و به خوبی یادشان گرفته ام و تدریس می کرده ام را به بهترین شکل ممکن از نظر خودم به سرانجام برسانم.

*این روزها فضای موسیقی فضای خوبی نیست. خیلی از خوانندگان، آهنگسازان و دست اندرکاران این عرصه همواره گله مندند و عرصه را بر خود تنگی می بینند. برای اینکه در این عرصه دیده و شنیده شوید و اینکه به هرحال بازیگری هستید که به رغم کار حرفه ای خود به این سمت و سو آمدید و نباید شکست می خوردید، چه تمهیداتی برای این موضوع لحاظ کرده اید؟
اینکه بنشینم و فکر کنم که برای این کار باید چه تمهیداتی انجام می‌دادم، راستش اصلا این طوری نبود. من تصمیم گرفتم بخوانم و خواندم. البته اتفاقاتی نیز در این میان افتاد. من با علی اوجی که آشنا شدم، می دانستم ایشان از تهیه کنندگان موسیقی هستند. یک روز یک آهنگ ضبط شده با گیتار را که در موبایلش بود ورضا سوفیجی آن را اجرا کرده بود را به من داد  و آن را شنیدم. از این قطعه خوشم آمد و نهایتا فکر کردیم که یک قطعه آرام نه از نظر تمپو بلکه از نظر سر و صدا و ... با یک شعر ساده منتشر کنیم . دوست داشتیم این کارف آبرومندانه باشد چون من اصولا از به نمایش گذاشتن خودم و شوگذاشتن خوشم نمی آید. اگر به سابقه من در بازیگری هم نگاه کنید خواهید دید که اصلا با چنین چیزی موافق نیستم .فقط می خواستم کاری که می خوانم را اگر کسی می شنود، به عنوان یک شنونده حالش بد نشود. اگر هم حال کسی با شنیدن آن خوب نمی شود ، حداقل کسی را ناراحت نکند.

*این اتفاق نیفتاد که حال کسی بد شود؟
خوشبختانه تا این لحظه ندیدم. تا جایی که شاهد بودم از بازخورد مردم، پیام ها ، کامنت ها و.... اشان متوجه شدم که بیش از تفکر خودم از کارم استقبال شده است. آن کسانی که که مخالف کارمن بوده‌اند، بیشتر به این مبحث پرداخته‌اند که چرا کسی که سالها بازیگری کرده است، سر از خوانندگی درآورده است و به خود اجازه خواندن داده است. درصدی هم منتقد به کار من بودند که نقدشان را به دیده منت گذاشتم و به نظرشان احترام گذاشتم. تمامی این بازخوردها بود که باعث شد تا دوباره دست به تولید و اجرای قطعات جدید بزنم که قرار است آنها را به صورت تک قطعه منتشر کنم و به دست علاقه مندان برسانم. بعداز این تک قطعات و انتشار آنها، آلبوم در اولویت قرار دارد که هم اکنون در مرحله تولید است.

*سبک و سیاق آلبوم چیست؟ آیا قرار است شما نیز مانند خیلی از خوانندگان دیگر کارهای تکراری کنید و هر آنچه که تاکنون شنیده ایم را به گوشمان برسانید؟
شعر پاییز که پیش از این منتشر شد، اسلو راک بود. قرار نیست خودم را خیلی به این محدود کنم که این قطعه را اسلو راک اجرا کردم، قطعه بعدی باید راک باشد و همین طور قطعه بعدی پاپ و ....
چون بر این عقیده هستم که هر نوع موسیقی با هر سبک و سیاقی که دارد، مخاطب خاص خود را دارد. برایم خیلی مهم است که حال و هوای آن چه از نظر ترانه ، چه محتوا و ملودی و ریتم به حال و هوای خودم نزدیک باشد و خیلی برایم مهم نیست که مثلا امروز پاپ بخوانم یا رگه و راک و ... اینکه بخواهم صرفا خودم را محدود به چیزی کنم، اصلا در روحیه ام نیست. من فراتر از اینها نگاه می کنم.

*فکر می کنید عرصه موسیقی، جایی برای مطرح کردن شما داشته باشد؟
 این هم از موضوعاتی است که اصلا درباره ان فکر نمی کنم. بالاخره درهر کاری در زندگی باید پافشاری کرد. باید پافشاری کرد تا به چیزی که می خواهیم برسیم. درست است که در حال حاضر چندقطعه خوانده ام و آلبومم در دست تولید است اما این دلیل نمی شود خودم را از نشر مردم، خواننده بدانم. اگر بخواهم آلبوم خود را منتشر کنم، طبیعتا قطعه ای مثل «دل بده» که یکی از قطعات ضربی است در آن نمی گنجد . شاید چنین قطعه ای را چند سال آینده دوباره اجرا کنم ولی به واسطه آن نمی توانم خودم را خواننده بدانم. صرف اجرای یک یا دوقطعه کسی را خواننده نمی کند. حتی هنوز خیلی ها نمی دانند که من می خوانم . اما از آماری که از بازدید سایت ها ودانلود آنها گرفته شد، بین 700 هزار تا یک میلیون دانلود داشته ام و دوستانی که درعرصه موسیقی فعالیت می کنند این آمار را آمار خوبی می دانند. شاید اگر به همین روال ادامه بدهم و همین مسیر را دنبال کنم، بتوانم به آینده موسیقی خود امیدوار باشم.

*پس آمده اید که ادامه بدهید و قرار است خوب پیش بروید؟
اصولا من آدمی نیستم که با قاطعیت ادعا کنم من آمده ام که بمانم، یا من آمده ام که سلیقه مردم را عوض کنم، من آمده ام تا جریانسازی کنم ، آمده ام سبک جدیدی را ارائه کنم و ...بلکه کاری که دوست دارم را انجام می دهم و باتوجه به این، نهایت سعی ام را می کنم تا به شعور مخاطب و سلیقه او توهین نکنم.

*با این حساب به دنبال کار متفاوت از آنچه تاکنون در بازار موسیقی شنیده ایم ، نباشیم!
 من یک چیز برای خودم در نظر گرفته ام و آن این است که همین قطعه«شب پاییز» من، ترانه ای امیدوار کننده دارد. دوست دارم آهنگهای امیدبخش بخوانم نه موسیقی غمگین با اشعار واسوخت و فحش و بدو بیراه و ...شاید من هم یک روزچنین ترانه هایی را با موسیقی غمگین درکارنامه خود داشته باشم ولی الان سعی ام بر این است که این کار را نکنم و شاید همین مساله بتواند ایجاد تفاوت کند. چون امروزه دنیای موسیقی پر از اشعار غمگین و ناامیدی و نفرت و ... است و ملودی ها همه غمگین و کم حوصله اند. واقعا این روزها کار متفاوت انجام دادن در عرصه موسیقی کار اصلا راحتی نیست. اما می شود همان کارهایی که بارها شنیده ایم را با سازبندی و تنظیم خوب و متفاوت، شنیدنی و به روز کنیم.
امروزه تنظیم هاهستند که ایجاد تفاوت و قطعات را از هم متمایز می کنند. به همین دلیل است که گاهی با ترانه ای معمولی و ملودی ای معمولی تر مواجه می شویم، اما تنظیم خوب و به روز ، آن را بالا برده است و همین طور برعکس! ترانه ای بسیار زیبا با ملودی ای شنیدنی می شنویم که تنظیم آن را به نازلترین سطح ممکن رسانده است.

*قرار است شبیه چه کسی باشید و در این راستا چه کسی را الگوی خود قرار داده اید؟ به تقلید فکر کرده اید؟
اصلا تقلید نمی کنم. سعر می کنم اگر قرار است در این داستان نیز مانند بازیگری پیش بروم، فقط شبیه خودم باشم. اگر بخواهم توضیح کلی بدهم، باید بگویم که به این فکر نکرده ام که به دنبال سبک و سیاقی باشم و بگویم این سبک، متعلق به من است . سعی می کنم امضایم را درحال و هوای کاری ام داشته باشم. مثلا وقتی اسم رضا یزدانی می آید، بلافاصله یک نوع موسیقی راک با مدل رضا یزدانی تجلی می شود، یا وقتی نام فرمان فتحعلیان را می شنویم ناخودآگاه به سمت موسیقی عرفانی و اشعار عارفانه و مولانا و ... می رویم و همین طور مرحوم ناصرعبدالهی و علیرضا عصار و ...

*ولی شما می گویید دوست ندارید اینگونه باشید.
شاید من هم جلوتر که بروم ، به چنین جایگاهی برسم . منظورم این است که الان به این موضوع فکر نمی کنم که مثلا بروم در سبک راک یا پاپ و ... کار کنم و یک چنین حرکتی بزنم. الان من در جایی هستم که قبل از هر چیز باید خودم را پیدا کنم. پس از آن می توانم راحت تر تصمیم بگیرم که می خواهم چه باشم و چه نباشم و ...
قرار نیست شبیه کسی بخوانم. من خود خودم هستم ، هم صدایم صدای خودم است و هم هیچ وقت پیش نیامده است که شبیه کسی دیگر کار کنم در هیچ زمینه ای!

*بدتان می آید؟
بد آمدن جمله خوبی نیست ، من اصولا سخت از چیزی بدم می آید. ممکن است صدایی سلیقه من نباشد اما خیلی ها آن را دوست داشته باشند ، من آنها را نیز گوش می کنم ولی درحد یک یا دوبار، و ترجیح می دهم صدای ارجینال آن را گوش کنم نه کپی دست چندمش را. هستند کسانی که شبیه دیگران خوانده اند و صدایشان شبیه کسی دیگر است که اتفاقا خوب هم هست ولی در سلیقه من نیست.

*فکر می کنید حضور در عرصه موسیقی و آشنایی با این حیطه، چقدر در روزند بازیگری یک بازیگر تاثرگذار است؟
من ماجرا را بزرگتر از این می بینم. من فکر می کنم هر بخش و هر قطعی از زندگی، ریتمی از موسیقی است. شما در جاهای مختلف زندگی می کنید و این موجب کند و تند شدن ریتم لحظات زندگیتان را تعیین می کند. خیلی نمی توانم به این سوال پاسخ محکم بدهم و بگویم که این موسیقی در بازیگری چقدر به دردم خورده است و یانخورده است. چون خیلی اتفاق قطعی ای نیست تا بخواهیم مدعی شویم کسی که موسیقی کار می کند، در بازیگری آدم موفقی است و بهتر از کسی است که موسیقی نمی داند. در واقع بازیگری بسته ای است از تجمع هنرهای مختلف! ناگفته نماند که دانستن و اشراف داشتن به موسیقی در بازیگری لازم است ولی نمی توان گفت کسی که با آن آشناست، نسبت به کسی که ناآشناست، برتری دارد.

*ولی تجربه نشان داده که کسانی که موسیقی می شناسند در بازیگری موفق تر بوده اند. اصلا موسیقی به نظر من لازمه بازیگری است. بازیگر باید ریتم را بشناسد، با ملودی آشنا باشد، ضرباهنگ را بداند و ...
بالاخره دانستن این چیزها مثل ضرباهنگ بخصوص در تاتر بسیارلازم و مهم است. وقتی یک بازیگر، ضرباهنگ و ریتم را بشناسد، طبیعتا بهتر از کسی بازی می کند که به این چیزها نا آشناست.

*به این فکر کرده اید چرا این روزها همه خواننده می شوند؟
من ازجانب کسی نمی توانم حرف بزنم ولی از طرف خودم می گویم که هدف من از دنبال کردن موسیقی شهرت و کسب درآمد نیست. چون به اندازه کافی همه من را می شناسند و به اندازه کافی درآمد دارم. اصلا این چیزها برایم ملاک نبوده و نیست . من برای خوانندگی و برای موسیقی زحمت کشیده ام ولی اینکه چرا همه خواننده می شوند، را من نمی توانم پاسخ بدهم.

*موسیقی در ایران کجا ایستاده است؟
این هنر هم مثل بسیاری از هنرهای دیگر.در کار بازی، تاتر و ... روی صحنه ضوابط و مقرراتی هست که باید آنها را رعایت کرد  و حتی قبل از شروع باید مجوز گرفت و وقتی به مرحله ای رسید ، آن را بازبینی می کنند و بعد مجوز نهایی صادر می شود. در موسیقی هم همین اتفاق می افتد که صدالبته آسانتر هم نیست . حتی شاید در مورد موسیقی سخت تر و پیچیده تر باشد.

*در خوانندگی هم موفق می شوید؟
نمی دانمو من همیشه سوالهایی که مربوط به آینده است را نمی توانم جواب بدهم. اما همه تلاشم را می کنم که به بهترین شکل ممکن کار کنم و اینکه بعداز آن چه خواهد شد و چه اتفاقی می افتد ، دست من نیست! تا این لحظه که جامعه هنری و دوستانم از کارهای موسیقی ام استقبال کرده اند ، بقیه را نمی دانم چه واکنشی نشان دهند.

*از آلبوم پیش رو بگویید و اینکه با چه کسانی همکاری می کنید؟
فعلا من ، علی اوجی و محمد خرمی نژاد هستیم که فضای کاری اش را دوست دارم تا ببینیم بعدا چه اتفاقی می افتد. اما چون خودم نوازنده سازهای کوبه ای هستم و محمد خرمی نژاد هم پرکاشنیست است، خیلی دوست دارم درکارهایم از سازهای کوبه ای بیش از هر چیزی استفاده کنم و این بخش برجسته تر باشد.

*منتظر آهنگهای ساخته خودتان هم باشیم؟
من گاهی شعر می نویسم و گاهی هم بر روی برخی از آنها ملودی می گذارم ولی این دلیل نمی شود که خودم را آهنگساز بدانم و وارد این حیطه شوم بلکه ترجیح می دهم فعلا و شاید تا سالها و شاید تا همیشه ، کسانی که متخصص این کارها هستند را دعوت به همکاری کنم. ترجیحم بر این است که ترانه سرای حرفه ای ترانه ام را بنویسد و آهنگساز حرفه ای ، بر روی انها ملودی بنویسد و ...

*فکر می کنید دخالت در امور مختلف ، به کلیت کارتان لطمه بزند؟
نه ولی خوب طبیعتا آنها کارشان را بهتر از من بلدند و من قصد دارم به بهترین شکل ممکن کارمان انجام شود پس از آنها کمک می گیرم. ضمن اینکه اگر الان بخواهم از ملودی های ساخته خودم استفاده کنم، همچنان رویم گارد می گیرند که هنوز از گرد راه نرسیده، شعر و ملودی و همه چیز را خودش انجام می دهد .

*در آخر؛ چگونه چنین ریسکی را پذیرفتید که از جایی به جای دیگر بپرید و تجربه ای با هزینه هنگفت داشته باشید
من از هیچ جا به هیچ جا نپریده ام بلکه من دردنیای موسیقی بودم و هم اکنون علنی تر شده است . خیلی مواقع در زندگی ام بوده که بازی نکرده ام اما ساز زده ام. با این همه موسیقی به قدری برایم جذاب است که اگر هم ریسک بزرگی باشد آن را به راحتی پذیرفته باشم.

منبع : روزنامه صبا
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q