۱۴۰۳ سي فروردين - 06:05 ق.ظ

یادداشتی بر «آرایش غلیظ»، آخرین اثر همایون شجریان به آهنگسازی سهراب پورناظریپسر کاو ندارد نشان از پدر؟

پسر کاو ندارد نشان از پدر؟

نوای فارس- محمد مهدی وظیفه‌شناس رستمی:حمید نعمت‌الله کارگردان نام آشنایی که او را با فیلم های بوتیک، بی پولی، مقلد شیطان، سریال وضعیت سفید می‌شناسیم این بار با فیلمی به نام «آرایش غلیظ» پا به عرضه گذاشت تا موسیقی‌اش را سهراب پورناظری بسازد  و با صدای همایون شجریان اجرا شود.

هم‌نسلی‌های همایون شجریان، او را با آلبوم های نسیم وصل، شوق دوست و ... به خاطر دارند که با آهنگسازان با تجربه و البته با استفاده از سازهای کاملاً ایرانی اجرا شد، حالت ناپختگی همایون در اجراهای ابتدایی مشهود بود و تغییراتش نیز در کارهای بعدی، نشان از هوش بالای وی داشت. او که در گذشته آوازهایی را با همراهی گیتار اجرا کرده بود، این بار پا را فراتر گذاشته و با گیتار الکتریک خوانده است. در حالی که پدر هر روز در پی خلق سازهای جدید با معیارهای ایرانی است، ظاهراً پسر در پی جهانی‌شدن با سازهای غربی!

با کمی تأمل می توان گفت که هنوز ضعف در سازها و ارائه‌ی کار توسط آهنگسازان وجود دارد و یا صرفاً ذائقه آهنگساز و خواننده چنین بوده است به طوریکه شنونده در ابتدای تصنیف شاید اصلا فکر نکند که این یک اثر سنتی باشد و یا اینکه خواننده‌ی این اثر، همایون شجریان باشد.

در ابتدای کار انگار شنونده تلنگر می خورد که با یک کار راک آمریکایی طرف است، (البته سهراب پورناظری با ما هم عقیده نیست و آن را راک یا غیر ایرانی ندانسته و می گوید شاید از بسیاری از کارهای ما هم سنتی‌تر باشد).

 در ادامه وقتی به کلام می‌رسیم ناخودآگاه به یاد «محسن نامجو» می‌افتیم که با همین شیوه‌ی تلفیق شعر و موسیقی، قصد نوعی ساختارشکنی در عرصه‌ی موسیقی را داشت که پرداختن به آن از حوصله‌ی این یادداشت خارج است. ولی کمی مبهم است که چرا همان غزل «با من صنما...» ی «مولانا» که قبلاً همایون به همراه پدر، آن را در دستگاه نوا و به خوبی اجرا کرده است، این بار در مایه شوشتری اجرا شد؟ البته نقد بر این نیست که چرا این بار در شوشتری و با همین شکل؟،  نقد این جاست که در آن اثر قبلی که «کار عمل» بود و با گروه آقایان علیزاده و کلهر اجرا شد، انگار همه چیز سر جای خودش قرار داشت، آهنگ مناسب، سوز و حال، تلفیق کلام و موسیقی و ... ولی در این اثر، گویی آهنگساز و خواننده به این کلام‌ها توجهی نکرده و فقط خواستند یک اثر متفاوت از خود بر جای بگذارند. چرا که شعر کاملاً از حالت استفهامی خارج شده و خواننده هیچ توجهی به معنی شعر و حالت آن نمی‌کند. شنونده فقط با اجرای تند کلمات و البته صدا و تحریرهای تزئینی آن هم در اوج مواجه می شود که حتی مجال بر قراری ارتباط را هم ندارد. شاید این شعر از نظر وزن به این ملودی نزدیک باشد ولی بهتر بود که از یک شعر دیگر که کمتر شنیده شده و البته به حس و حال این ملودی نزدیک تر باشد انتخاب می شد.

 ما در این اثر فقط با قدرت بیان خواننده روبرو هستیم و چقدر خوب می شد حالا که همایون قصد ارائه اثری متفاوت را داشت بر این مسئله نیز واقف می‌بود که حق مطلب و مفهوم شعر باید ادا شود و فقط به فکر صرف اجراشدن نباشد.

در ادامه و در قسمت دوم به آواز شوشتری می رسیم که البته در این کار هم پایه ریتمی کار از سازهای غربی است ولی ساز اصلی کمانچه است که موسیقی را به سنت ما برمی‌گرداند و شنونده را مجذوب خود می‌کند. در این بخش، همایون سعی کرده تا اصالت آوازی حفظ شود و رنگ و بوی آواز خود را طوری انتخاب کرد که تا به حال در آثارش ندیده‌ایم. با شعری از دیوان شمس و غزلیات مولانا. در بیت آغازین شعر و در قسمت انتهایی گوشه شوشتری، با «دل ای دل» های زیبا کار را شروع می‌کند (که ما را به یاد روانشاد اقبال آذر می‌اندازد که ماهرانه این دلی دلی ها را اجرا می‌کرد)؛ و در ادامه سری به بیداد می‌زند و آنگاه دوباره به شوشتری باز می‌گردد. در این اجرا با کلمات واضح و تحریرهای موزون مواجه می‌شویم بد نیست نقبی به گذشته بزنیم و موسیقی متن این فیلم را با موسیقی فیلم دلشدگان مقایسه کنیم گرچه شاید قیاسی مع الفارق باشد.

در تقابل بین کارگردان، آهنگ ساز و خواننده هر دو فیلم گویی کفه ترازو به نفع پدر سنگینی کرده و همچنان هم به عنوان اثری ماندگار در اذهان مردم جای دارد. ولی چرا این همه تفاوت؟ آیا کارگردان های هر دو فیلم نقش خاصی در ارائه نوع موسیقی دارند؟ آیا کارگردان های هر دو فیلم باید احاطه بر فضای خاص موسیقی سنتی ایران داشته باشند؟

البته که چنین است و موسیقی متن را آن طور که می خواهند به فضای فیلم نزدیک باشد توصیه می‌کنند. هرچند ما هنوز آرایش غلیظ را ندیده‌ایم و فقط موسیقی را شنیدیم. به هر روی کارگردان نقش بسیار مهمی در ارائه موسیقی ایفا می کند. فرق ها در همین جاست. علی حاتمی، حمید نعمت اله. حسین علیزاده، سهراب پور ناظری. محمد رضا شجریان، همایون شجریان. قیاس این افراد در کنار هم، به نوعی بیانگر این تفاوت بین دو اثر هست. علی حاتمی که خود احاطه کافی بر فرهنگ، آداب، سنن و موسیقی و نوع ذائقه مخاطبش، فیلمی را ارائه می‌کند که حتی موسیقی در بعضی جاها بر خود فیلمنامه و دیالوگ هایش ارجحیت دارد.

اینکه همایون شجریان و سهراب پورناظری خواسته‌اند کار متفاوتی ارائه دهند، مشخص است و قطعاً هدف خاصی از این کار داشتند که ما نمی‌دانیم و آنرا محترم می‌شماریم؛ ولی باز هم یادآوری می‌کنم که شعر، به هیچ وجه، نباید فدای ملودی شود. از طرفی، همایون از نسل و دودمان آخرین باز مانده‌ی آواز این سرزمین، محمدرضا شجریان هست و انتظار می‌رود که حتی در انتخاب موسیقی فیلم هم جدیت به خرج داده و پیرو راه پدر باشد. البته نه با همان سبک و سیاق بلکه با ارائه یک اثر بی‌نقص و مطمئن.

 

*محمد مهدی وظیفه‌شناس رستمی

مدرس آواز

منبع : اختصاصی نوای فارس
به اشتراک بگذارید :
برچسب ها


عضویت : telegram.me/joinchat/AzEeHDus0u0ht5Y_Qi2E0Q