زمینه فعالیت : شاعر و نمایشنامه نویسزادروز : 1277
تحت تعلیم مادرش از کودکی با «هفت پیکر» و «هزار و یک شب» آشنا شد. آن قدر با داستانهای هزار و یک شب مأنوس شده بود که وقتی به نوشتن قطعات ادبی و نمایشنامه پرداخت تخلص شهرزاد، قصه گوی آن داستانها را برای خود برگزید. تحصیلاتش را در مدرسه سنلویی و آلیانس تهران گذراند و زبان و ادبیات فرانسه را به خوبی فرا گرفت. ترجمه «سالومه» نوشته اسکار وایلد و انتشار آن در سال ۱۳۰۱ رضا کمال را به شهرت رساند. «شب هزار و یکم» اولین نمایشنامه این مجموعه، مهمترین اثر رضا کمال است که در ۱۷ آذر ۱۳۰۷ بر اساس «هزار و یک شب» نوشته شده است. این اثر شهرزاد برای نخستین بار در سالن زرتشتیان از طرف «انجمن متفقه نسوان» به منفعت خیریه روی صحنه آمد. «شب هزار و یکم» با اقبال عامه و محافل هنری و ادبی آن زمان رو به رو شد.
«عباسه خواهر امیر» (درام در یک پرده) دومین نمایشنامه این کتاب است که شهرزاد باز هم با اقتباس از داستانهای هزار و یک شب (حکایت شب دویست و سی و ششم به نام «نعمت و نعم») در سال ۱۳۰۹ نوشته که برای نخستین بار سوم خرداد سال ۱۳۰۹ در سالن تابستانی جامعه باربد روی صحنه رفت.
ابوالقاسم جنتی عطایی در تفسیر کوتاهی که بر این نمایشنامه نوشته، شیوه نگارش آن را با این عبارت وصف کرده است: «درام عباسه به سبک رمانتیسم نوشته شده و جریان و توالی وقایع بسیار خوب تنظیم گردیده است. با آن که حرکت و جنبش کم دارد، ولی شهرزاد به نیروی ذوق سرشار و نبوغ شاعرانه با منظره سازیهای زیبا، نقاشیهای خیالانگیز و ترکیبات بدیع و شیرین اثری عالی و پر ارج به وجود آورده که در نوع خود کمنظیر است.»
«حرم خلیفه هارون الرشید» یا «عزیز و عزیزه» سومین اثر شهرزاد در این کتاب با اقتباس از «آنژلو» اثر ویکتور هوگو با تلفیق از چهار شب از داستانهای «الف لیله» نوشته شده است، که ابتدا آن را در سال ۱۳۱۱ در شمارههای متوالی (۷ تا ۱۱) مجله «مهر» منتشر کرد. علاقه شهرزاد به داستانهای هزارو یک شب و اندیشه مرگ خواهی در این نمایشنامه نیز آشکار است.
«در سایه حرم یا شب در سرای امیر» «نمایش شرقی» را شهرزاد با اقتباس از «زوایای حرم» نوشته لوسین برنارد ترجمه کرده است
از کارها و آثار دیگر رضا کمال که پس از دیدن اپرت «آرشین مالالان» که هنرمندان قفقازی در تهران روی صحنه برده بودند؛ نوشتن نمایش «پریچهر و پریزاد» بود. تصنیف آهنگهای آن را نوشت و آن را آماده اجرا کرد. مادام پری آقابابوف (آقابابیان) که تحصیلات تئاتری خود را در اروپا به انجام رسانده بود، با استعدادی که از رضا کمال سراغ داشت، نقش نخست این نمایش را به عهده گرفت و زیر نظر وارتو تریان، کارگردان تئاتر، این نمایش را در سالن گراند هتل اجرا کردند، که با استقبال پرشور علاقهمندان مواجه شد.
رضا کمال بلافاصله نمایشهای قفقازی «افسانه عشق»، «کمربند سحرآمیز» و «اصلی و کرم» نوشته عزیز حاجی بیگف را به فارسی برگرداند و شعرهایی را روی آهنگهای آن سرود. در ۱۰ بهمن ۱۳۰۷ «اصلی و کرم» اجرا شد.
با توجه با استقبال عمومی و خشنودی رضا کمال و تداوم کارش، گاهی هم شرایطی پیش میآمد که وی را از محیط هنری دلزده میکرد. مکاتبات شهرزاد در سال ۱۳۰۹ با وزارت معارف نشان میدهد که وی از اینکه نمایشنامههایش بدون کسب اجازه از وی و گاهی به شکل ناقص و جرح و تعدیل شده به نمایش در میآمده معترض بوده است.
بدین قرار شهرزاد در اوایل سلطنت رضا شاه پهلوی بزرگترین و بلکه یگانه نمایشنامه نویس ایران شناخته شده بود. شهرزاد، که امیدوار بود تئاتر ایران روز به روز رونق بیشتری بگیرد، هنگامی که دید هنر نمایشی به علت سانسور شدید و نبودن تشویق دچار فترت گردیده، نومید و پریشان شد و شور و هیجانی که داشت کمکم سرد و خاموش گشت. اما باز برای مدتی اندیشه مرگ را از خود دور ساخت و برای اینکه زندگی سادهاش را بگذراند وارد خدمت دولتی شد ولی سرانجام جسمش علیل و روحش خسته و آزرده شد. شبی پیژامه ابریشمی زردی را که تازه خریده بود، پوشید و دارویی را که تهیه کرده بود نوشید. داستان به پایان رسید و شهرزاد صبح بیستم شهریور ۱۳۱۶، لب از گفتار فروبست.